متن سخنرانی منتشر نشده سردار سلیمانی در جمع فاتحان گیلانی شهرهای «نبل» و «الزهراء» سوریه

به گزارش خوبان، آستانه برگزاری کنگره ی۸۰۰۰شهید گیلان،سخنرانی منتشر نشده سردار سلیمانی در جمع فاتحان گیلانی شهرهای «نبل» و «الزهراء» سوریه از نظرتان می گذرد:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدو الله رب العالمین نثار روح مطهر امام که اینروزها یادش پر از خاطره است یادش گرامیباد که مارا احیاء کرد به مادرس داد مارا احیالء کرد. مارا با اسلام حقیقی آشنا کرد. را ه اسلام را، راه تشیع را، راه امام حسین (ع) را به ما شناساند. اسلام ناب اسلام حقیقی را از دل سینه ها و از زیر خاکها بیرون کشید.بارور کرد با آن یک حکومت ایجاد کرد. یاد امام(ره) در همه روزها و در همه یادها و در همه ی خاطرات ما گرامیباد . برای شادی روح امام (ره) شادی روح شهدای فاطمیون عزیز که یک غربت زدایی کردند با خون خودشان بافداکاری خودشان،انصافاً غربت زدایی کردند از فاطمیون تشیع در داخل ایران که نگاههای خوبی وجود نداشت اما امروز قبر شهدای فاطمیون در مزارهای ما درهمه شهرها ؛در مشهد در کرمان در گیلان در اصفهان و درتهران و… تبدیل شده به میعادگاه جوانان ایرانی، شاید هم در خود افغانستان. اینقدر جاذبه ای که امروز قبر شهدای برادران فاطمیون ما در مزار شهدای ما ن دارند این حجم جاذبه  در خود افغانستان نداشته باشند.امروز مردم می آیند در کنار قبرهای غریب که برای تشیع و اسلام جان دادند، شمع روشن می کنند.التجاء می کنند، التماس می کنند، استغاثه می کنند و طلب حاجت می کننداین برادران فاطمیون عزیز که اینجاهستند این خیلی هدیه بزرگی است از جانب خداون دکه شما با فداکاری خودتان توانستید نظرهارا،نگاهها را عوض کنید.

سلام بربرادران عزیزگیلانی  که برای شادی روح شهدای گیلان، شهدای دفاع مقدس، شهدای انقلاب، شهدای جنگل، شهدای تاریخ انقلاب؛ ازشهید میرزا کوچک خان تا شهدای دیگری که این قطعه در سر زمین سبز با برکت «سرزمین باران» ودر سرزمین رحمت خدا، مایه مباهات کشورمان در نعمت ودر خرمی ودرسبزی و در طراوت و در همه ی خوبی ها ، نثار روح همه ی این شهدا و نثار شهدای انقلاب وامام(ره) شهدایی که در این عملیات از جمع شما به شهادت رسیدند به فوض عظمای آرزوی خودشان نائل شدند و آن کلمه حقیقی فزت و رب الکعبه ی امیر المومنین  را درک کردند نثار همه این شهدا باهم فاتحه ای قرائت می کنیم.

برای سلامتی رهبرمان، عزیز دل مان، حاکم عادل مان، حاکم حکیم مان،سکاندار کشتی مان برای سلامتی او که ما بشدت سلامتی مان به سلامتی ایشان وابسطه است،جان مابه جان او پیوند خورده است، برای سلامتی او که سلامتی اش برای همه ی عالم تشیع و اسلام، ارزش دارد و اهمیت دارد، برای سلتامتی او یه صلوات و یک حمد بخوانید.

شما این در چهار ساله خیبر را با هم  شکستید.

از فرمانده عزیزو مقتدر و شجاع و پرتوان شما(سردارمحمدعلی حق بین) هم صمیمانه تشکر می کنم.هم به دلیل هدایت خوب و هم بدلیل مراقبت خوب و هم بدلیل عمل موفق خوب.

شما این در چهار ساله خیبر را با هم (شما با فاطمیون) شکستید. این قلعه مسلمانهای درحقیقت یهودی؛ خوارج که بد تر ازبدترین نوع انسانهایی که نام اسلام و مسلمان را برخود شان نهاده اند؛ در طول تاریخ پیوسته برعدالت و برحقیقت اسلام شمشیرزدند.از اولینش درانشقاقی که در اسلام تا بعد از آن که شمشیر را برفرق مولای متقیان علی ابن ابی الطالب زدند و تا به امروز.

از همه ی شما به دلیل این عمل فداکارانه و جسورانه ارزشمند و پراز معنویت تشکر می کنم. خدا به همه ی شما اجر دهد. خیلی قلبها را شاد کردید.شاید عملیات کربلای ۵ یک جمعی را متوجه می کرد اما این عملیات یک جمع های بزرگی را متوجه  خود کرد.امروز از این مردم درمحاصره نبل و الزهراء که چهار سال زن و دختر و پسر و جوان و همه ی اینا در خوف زندگی کردند امید دارند که مردانی بیایند و این راه را بکشایند و آنها را از محاصره خارج کنند، اینها در تاریخ می ماند.اینها در تاریخ ثبت است.

امام زمان(عج)این صحنه هارا از نظردور نمی کند

یک وقتی یک روایت شنیدم از مرحوم شیخ مفید(رض) که از بزرگان و از مرتبتین به امام زمان (عج) بودو معروف هستند در بین علمای شیعه،قبرش در کاظمین است هرکس که زیارت می کند آن قبرمبارک را هم زیارت می کند. از علمای با برکت تشیع است.

معروف است که ایشان روزی نشسته بودند در حجره خودشان (مرجع بودند. اول مرجع شیعه بودند) یک برادر عربی آمد پیش او و عرض کرد که یا شیخ من همسری داشتم حامله بود. لحظاتی پیش از دنیا رفت وظیفه من نسبت به این فرزند در شکم این زن چیست؟!گفته می شودکه در تاریخ شیخ مفید فکری کرد و گفت که زن را دفن کنیداین زن را، آن مرد رفت. بعد از چند ماه یا چندسالی برگشت یک بچه کوچکی همراه اش بود گفت یا شیخ این بچه را می شناسی؟ شیخ گفت که نه! گفت: یادتان هست من آمدم پیش شما سوالی کردم شما گفتید این زن را دفن کن بعد کسی را دنبال من فرستادی گفتی که این کار را نکن پهلوی این زن را بشکاف بچه را بیرون بیار بعد زن را دفن کن؟ این همان بچه ای است که براثر فتوای تو من از شکم همسرم که مرده بود خارج کردم. اکنون زنده است و در بغل من است! شیخ خیلی متاثرشد. گفت این فتوای خودش نیست. فتوای او چیز دیگری بود. فهمید این فتوای دیگری است نه فتوای خودش ،تصمیم گرفت دیگر فتواصادرنکند.

آقا امام زمان(عج) را درخواب دید،فرمود: یاشیخ !علیکم بلفتوا و علینا به مراقبه برتوست فتوا دادن و برمااست برفتوای تو مراقبت کردن. امام زما(عج) که برای یک طفل شیعه برفتوای یک مرجعه مراقبت می کند حتماً این صحنه هارا از نظردور نمی کند.

حتماً۷۰- ۸۰هزار نفرمردمی که جرمشان حب اهل البیت(ع) است در محاصره هستند از نظر او دورنمی شوند وقتی این از نظر او دور نمی شود این جبهه دور نمی شود. وقتی این جبهه دور نمی شود هر که در این جبهه قدم می گذارد دور نمی شود، لذا اولین هدیه ای که شما می توانید از این عملیات بگیرید این است که این عمل در محضر امام زمان(عج) برای نجات شیعیان او انجام می شوداین ثبت می شود،در تاریخ ثبت خواهدشد و باقی خواهند ماند برای عمرشماخیلی ارزنده است خیلی ارزشمند است و افتخار کنید ازچنین حادثه ای و چنین وضعیتی که بوجود آمده است .

نکته دوم خیلی مهم است انسان وقتی یک کاری انجام می دهد بداند این کار اولاً نتیجه اش چه هست؟ برای چه هست؟در اجرای این جنگ تعدادی شهید می شوند . تعدادی زخمی می شوند و تعدادی هم در جبهه مقابل کشته می شوند.انسان برای این عمل اش نباید ابهام داشته باشد. من بارها در جاهای گوناگون عرض کرده ام ما همیشه بیان می کنیم مدافعان حرم ، مدافعین حرم تبلورش به حرم حضرت زینب (س) هست و در حرم حضرت رقیه(س) هست. من اعتقادم این است که این حرم خیلی بزرگتر از اینها است،نه اینکه حضرت زینب (س) بزرگ نیست او بزرگ همه بزرگان است. او قمرهمه هستی است حضرت رقیه هم قمر همه هستی است منتهی ما یک حریمی داریم که زینب (س) بچه هایش را برای آن داد . عزیزانش را برای او دادحسین اش را برای او داد. در همه ی زندگی تنها شرط ازدواج اش با پسر عم خودش برای این بود که از حسین(ع) جدا نشود.با بچه هایش هم آمد.(داستانهای کربلا را می دانید) آن حریم و آن حرم«اسلام» است.

آنکه امام حسین(ع) برایش شهید شد و فرمود: اگردین پیغمبر اصلاح نمی شود مگر با خون من وبا قتل من پس ای شمشیرها مرا دریابید. بنا براین اصل هدف خیلی مقدس است. کسانی در مقابل شما هستند (این بصیرت بزرگی می خواهد که آدم نبازد خودش رو) که وقتی شما می گویید یا «زینب(س)» آنها می گویند یا «الله!».انها که الله و اکبررا می گویند فکر می کنند که شما الله اکبر را کمتر از حضرت زینب(س) می دانید! عمدی بیان می کنند. این همان حادثه اول اسلام است«لاحکم الا لله» در مقابل علی ابن ابی طالب(ع) همه قاری قرآن بودند. اغلب شان حافظ قرآن بودند. همه اهل نافله بودندهمه پیشانی هاشان جای سجاده و جای مهربود. از نفاق هم نبود همان بود حقیقت اسلامشان.

این جنگ، جنگ پیچیده ای است

تصورشان از اسلام همان بود. یک برداشت انحرافی از اسلام داشتند لذا امیرالمومنین فرمود غیر از من کسی نمی تواند با اینها بجنگد.

نه در بعد قدرت شمشیر؛ بلکه در بعد استدلال دین فقط این حقانیت علی(ع) بود که می توانست در برابرآنها بایستد.چرا در صفین خیلی ها خودشان را باختند؟ از امیر المومنین سوال کردند ما برحق هستیم ؛ یا آنها؟ در داخل سپاه معاویه ۴هزار حافظ قرآن بود! این نبود که آنها عرق می خوردند! با نام اسلام برای مرعوب کردن و عملیات روانی قرآن برسرنیزه کردند و الان هم همین است.

فراوان من دیدم در این جوانهای داعش جوانهایی که خودشان را می بندند به مواد منفجره، این برمبنای اعتقاد تلقین شده باطل است که این کار را می کنند، این جنگ خیلی سخت است.این جنگ، جنگ پیچیده ای است این جنگ آگاهی می خواهد بصیرت می خواهد. این جنگ تنها عامل متوقف کننده اش ،عامل عقیده است. غیر عامل عقیده نمی تواند این جنگ را متوقف کند.این یک سرطان بسیارخطرناک است. یک وبای کشنده ای است برای علم اسلام.

شما دیدید ارتش(سوریه) را اینها فرو پاشاندن. ارتش عراق را فرو پاشاندن.ارتش سوریه و عراق که از ارتش های بزرگ عربی بودند فرو پاشاندن.ارتش مصر را قریب دو سال است در صحرای سینا زمین گیر کردند. عاملی که در عراق در سوریه توانست غلبه بکند عامل ایمان،عامل تقوا است و عامل اعتقاد  و فوران اعتقادی می توند غلبه کند.

نبل و الزهراء ۴سال مثل حلقه ای اگر ایستاده، گرسنگی و تشنگی را تحمل کرده نتوانستند بشکنندش عامل اعتقاد بود. دهها بار هجوم کردند به این روستا صدها نفر نفرشهید شدند. بنابراین این کار شما کاربزرگی است . اینرا هم خداوند تقدیرکرد که شماها یک چنین توفیقی نصیب تان بشود.

شبی با فضیلت تراز لیله القدر!

یادم هست در عملیات طریق القدس تازه تیپ کربلای شما (گیلانی ها و مازندرانی ها )شکل گرفته بود آن موقع سه تا تیپ بیشتر نبود آقای قربانی(سردارمرتضی قربانی) فرمانده اش بودگردان از گیلان،کرمان و نجف آباد داشت. عملیات سوسنگرد من آنجا بودم اولین بار بود که شهید زیاد می دادیم.خیلی ها از جمله همین سردارجعفری فرمانده سپاه می گفتند ما نمی توانیم تحمل کنیم این حجم شهادت عزیزان مان را؛ آقای رضایی خدا حفظ شان کند بردنند همه را خدمت امام (ره) امام یک جمله خیلی لطیفی فرمودنند این جمله امروز حال شماست،فرمودنند: که برویر خدارا شکر کنید که خداوند سرنوشت این کار را بدست شما سپرده است و نام شما را در لوح محفوظ نشوشته است.این حادثه تصادفی نیست.این حادثه اگربنا باشد درعالم آخرت خداوند سبحان بخواهد نشان دهد هیچ صحنه ای زیباتر از صحنه عمر شما نیست. این جزء زیبایی های عمرشماست. همان دل شب؛ همان خوف و همان خاطره. از پیامبر اسلام(ص) سوال کردند آیا شبی ازشب لیله القدر بلاتر وجود دارد؟ با فضیلت تر وجود دارد؟(لیله القدر بالتر و برتر از هزارماه است) پیامبرفرمودند: بله، شما را خبرکنم از شبی که افضل است برلیله القدر،همه تعجب کردند! پیامبرفرمودنند وآن شبی است که نگهبان برسر پستی ایستاده باشد برای نگهبانی از اسلام و در خوف باشدو بدور از خانواده باشد«شب» آن نگهبان از شب لیله القدر افضل تراست.

شما آدمهای با زکاوتی هستید

شما آدمهای با زکاوتی هستید. زکاوت بعضی ها تعریف منفی از آن می کنند.نه تعریف منفی که استفاده منفی ازآن می کنند.زکاوت خودشان را در پول در آوردن، در ریاست طلبی ،در رسیدن به فلان جاآاینرا ببیند، این بشود، الان هم که تو کشور ما انتخابات (مجلس)است اینرا ببیند حتماً تایید بشود. آنرا ببیند حتماً رای بیاورد.اینها یک نوع زکاوت است یک زکاوت هم همین هین چهار شهید(مدافع حرم)شمااست.خود شما یک زکاوت هستیدخیلی مهم است بعضی از شماها سن تان از ۵۰ سال گذشته است خودشان را به قاقله جامانده ها می رسانید این یک زکاوت است.این تیزهوشی است. این ارزشمند است.این سود بزرگ استاین سو.د پایداراست. شما به همه اینها دست پیدا کردید. مهمتر از همه اینها اگران شاءالله توفیق پیدا کنیم به همت شما، باهمت برادران دیگری مثل شما این راه رابازکنیم.شما چشم تان تو چشم این بچه های محروم نبل و الزهراء بیفتد ،هیچ صحنه ای زیبا تراز این وجود ندارد. یعنی بعداً باید به چشم تان افتخار کنید.

هیچ صحنه ای برای من دل انگیزتر از صحنه آزادسازی و شکستن محاصره «عامرلی» نبود!

من در طول این سی و چند سالی که خدا به من توفیق داده تا سربازباشم، خوب دفاع مقدس خیلی ارزشها داشت. مادر دفاع مقدس در جمع ملائکه الله بودیم. در یک بهشت جاری و ساری و کاملی بودیم هیچ صحنه ای برای من دل انگیزتر از صحنه آزادسازی و شکستن محاصره «عامرلی» نبود! وقتی می دیدم وارد این روستا شدم چشمم تو چشم بچه ها،این دخترها و این زنها واین مردهاافتاد که از شوقخارج شدن از خوف گریه می کردند؛ بی اختیارسجده کردم،گریه کردم. این ارزشمندبود. این تجارت سودمند بود.این خیلی بزرگ بود.

این داستان شیرین نبرد را با سربلندی نقل کنید

اصلاً در خانه باشیم، در قصر باشیمدر هرکجا باشیم می میریم،همه می میرند. خداوند ان شاءالله به شما توفیق دهد،سلامتی دهد، طول عمردهد،موفقیت دهد از خدامی خواهیمهمه ی شما از فاطمیون و میرزائیین همه ان شاءالله با موفقیت و باسلامتی به نزد خانواده برگردیدو بتوانید این داستان شیرین نبرد رادر این برهه از تاریخ عمرتان برای همه بتونید با سربلندی نقل کنید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته…

منبع:8000شهید استان گیلان

انتهای پیام/23