پرنیان گیل

بانوی هنرمند گیلانی در مورد چگونگی ورودش به تئاتر خیابانی “کربلا زیباست” عنوان کرد: تیر ماه ۹۶ بود که با آقای محمد مهدی شیاسی آشنا شدم و با فراخوان تست بازیگری که داده بود; من هم در این تست شرکت کردم و وارد یک نمایش بزرگ عاشورایی به نام “کربلا زیباست” شدم که این نمایش خیابانی اولین کار و تجربه ی من در عرصه ی تئاتر بود.

ذوالفقاری درمورد نقشش در این تئاتر خیابانی نیز اظهار کرد: در این کار; بنده افتخار این را داشتم که در نقش حضرت زینب (س) بازی کنم و البته مسئولیت خیلی سنگینی بود ولی خداروشکر در درجه ی اول خودم کارم را باور کردم و برای بهتر شدنش از هیچ تلاشی دریغ نکردم. تا جایی که وقتی عکس العمل اطرافیانم را نسبت به کارم میبینم; متوجه میشوم که لبخند و به فکر فرو رفتن شان نشان دهنده ی رضایت از کارم بوده است.

وی به پذیرش این نقش و تاثیری که در زندگی شخصی اش داشته اشاره کرد و گفت: آنقدر تاثیر زیادی داشته که در هر شب اجرا در کنار بازی کردنم ; وقتی به عظمت این کار بزرگ فکر میکردم ناخودآگاه اشک هایم میریخت و نقش بازی کردنم را طبیعی تر جلوه میداد ،اشک هایم ریخته میشد و در کنارش انقلابی درونی در وجودم بیشتر شکل میگرفت.

این بانوی هنرمند گیلانی با بیان اینکه چقدر با حضرت زینب بیشتر از قبل آشنا شد عنوان کرد: وقتی میرسم به حرف دلم; باید بگویم حضرت زینب(س) خیلی بزرگوار هستند که سختی ها و شکنجه های واقعه ی عاشورا را تحمل کردند، هر روز نیم ساعت قبل اجرا با خودم خلوت میکردم و به شأن و منزلت این خانم و مسئولیتی که بر دوشم بود فکر مکردم و در حین اجرا حس میکردم که کسی در قلب من با من است و کمکم می کند و اسم او به من آرامش خاطر می دهد.اجرایم در این نقش تمام شد ولی درس هایی که از این لحظات ناب گرفتم برایم تمام شدنی نیست.

ذوالفقاری با پاسخ به این پرسش که پذیرش این نقش آیا رسالتی را بر دوشش حس می کرد اظهار کرد: همان طور که گفتم سعی میکردم از هیچ تلاشی دریغ نکنم ،به خاطر دارم در کلاس های تمرین در حال خواندن متن هایم بودم که یک خط از ۳۸ خط مونولوگ بنده را فراموش کردم و از فردی که برگه ی نمایشنامه را داشت کمک خواستم که یه کلمه ای را به من یادآوری کند; او خط را گم کرده بود و من به او گفتم خط سیزدهم را فراموش کردم، جالب تر از این بود که بچه ها با تعجب به بنده میگفتن : نسیبه خط را هم حفظی! اما برای من تعجبی نداشت; چون برای اینکه با خودم عهد بسته بودم اولین کارم باید بهترین کارم نمایان شود تا خودم رو ثابت کنم.نمیدونم تا چه حد تونستم اعتماد گارگردان ,عوامل و مردم رو جلب کنم ولی خداروشکر من راضی ام از خودم.

وی به میزان استقبال از این تئاتر از سوی مردم اشاره کرد و گفت: باور نکردنی بود. واقعا هر شب از شب های دیگر پر شور تر می شد. چون من تجربه ی اولم بود به شخصه برایم این جمعیت باور نکردنی بود.حتی یک شب نمایش در شرایط جوی نامناسبی برگزار شد و خیلی ها نخواستن به خاطر دل خودشان صحنه را ترک کنند و مثل هر شب نظاره گر زیبایی های کربلا ماندند.

بانوی هنرمن گیلانی با پاسخ به این سوال که در هنگام اجرا متوجه انقلاب درونی تماشاچیان شدید که در اجرای شما هم موثر بوده باشد تصریح کرد: بله هر شب. ناله های یک مادر,اشک های یک پدر.سکوت کردن و به فکر رفتن یک جوان و زانو نشستن های یک کودک.

ذوالفقاری با اشاره به درسهایی کهدر درون از ویژگی های شخصیتی حضرت زینب کبری (س) گرفت گفت: همین که هر شب من و تمام بچه های نمایش عاشورایی کربلا زیباست با نام زیبای “یا حسین”و”یا زینب” مست میشویم و در صحنه ی نمادین این بزرگواران با سینه زنی و به فکر فرو رفتن; با خدای خود عاشقی میکنیم; نمایانگر انقلابی درونی در همه ی ما بچه هاست.
گاهی وقت ها زبان از حرف زدن باز میماند; آنوقت باید با چشم دل خدا را صدا بزنی.

انتهای پیام/