کد خبر: 122555 - تاریخ: دوشنبه، 24 اکتبر 2016 - 08:24

گزارش/

تغییرات پی در پی نظام آموزشی و لزوم ساماندهی بازار آشفته کلاسهای تقویتی

نظام جدیدتر آموزشی در حالی سال پنجم خود را سپری می کند که هنوز معلمان نیز اشرافیتی جامع بر موضوعات کتب درسی ندارند. نظامی همچنان مصر بر ” حفظ محوری مطالب ” که در حقیقت تفاوتی با سایر نظام های قدیمی تر ندارد

به گزارش خوبان، قطعا ما والدین وارث و یا شاید صاحب نظام آموزش و پرورشی از کشورمان هستیم که نفر اول سازمان آن یعنی ” وزیر” در بحرانی ترین ماه فعالیت خود و همان ” ماه مهر” به نوعی برکنار شده است و کسی هم به کسی نیست. سازمان آموزش و پرورشی که به گواه نحوه عملکرد سالیان اخیرش، هر از چند گاهی دست به شیرین کاری هایی می زند و با تغییر نظام آموزشی، جامعه را دچار سردرگمی هایی می کند که معلوم نیست تاوان آنرا چه کسی می پردازد. شیرین کاری نسبتا جدید که عبارت از برگشتن به همان نظام ( شش- سه – سه ) سنوات ماضی است و سال پنجم اجرای خود را سپری می کند. شصت هزار کلاس دهمی کنونی یعنی حدود دومیلیون دانش آموزی که به عنوان نخستین تسترهای درگیر این آزمایشگاه به حساب می آیند و خانواده هایی که مانند معلمان و مدیران سردرگم کتابهایی شده اند که حتی دارای غلط های انشایی است.نظام آموزشی که از بس عنوان ” نظام جدید ” بر آنها الصاق شده نمی دانیم کدام نظام جدید و شکل قدیمش چه بوده است.البته این موضوع تنها بخشی از نابسامانیهای این وادی السلام اجتماعی است که در ادامه به آن می پردازیم و به دلیل محدود بودن وقت مقاله از پرداختن به سایر بخش ها صرفه نظر می شود.

نظام جدیدتر آموزشی در حالی سال پنجم خود را سپری می کند که هنوز معلمان نیز – مانند آموزگاران پنج سال اخیر این سری ازدانش آموزان – اشرافیتی جامع بر موضوعات کتب درسی ندارند. نظامی همچنان مصر بر ” حفظ محوری مطالب ” که در حقیقت تفاوتی با سایر نظام های قدیمی تر ندارد. نظامی حفظ محور و بیگانه با مهارت آموزی،زندگی آموزی،بازار آموزی و بیگانه با خلاقیت پروری،بیگانه با هدایت واقعی تحصیلی و مصائبی از این دست که مانند گذشته حاصل آن مقوایی به نام ” دیپلم ” می شود که در ازایش برگی کاهو به کسی نخواهند بخشید و دارنده آن در برخی موارد حتی قادر به نوشتن یک نامه اداری ساده و استاندارد هم نیست. مقوایی به نام دیپلم که تنها مجوزی برای ورود به بازار کنکور و دانشگاه است که البته خروجی آن نیز – جز در برخی رشته های گروه علوم تجربی – لقمه به درد بخوری به فارغ التحصیلان نخواهد داد و نیروی باالقوه ای برای بازار کار تربیت نمی شود که موضوع بحث مانیست.

بی شک آنچه بیشتر از همه ی موارد فوق دارای ارزش واکاوی است سطح اطلاعات خانواده های ایرانی نسبت به مقوله آموزش و پرورش و حتی آموزش عالی است که بالاخره توقع،انتظارات،دکترین، استراتژی و چشم انداز حاکمیت آموزش کشورمان از این تغییرات پی در پی چیست؟ پرسشی که هرگاه تئوریسین های آموزشی کشورمان پاسخ عاقلانه ای برای آن پیدا کردند اوضاعمان بهتر خواهد شد. در حقیقت به نظر می رسد امروز نظام آموزش و پرورش ما نمی داند چه می خواهد و علت چنین مدعایی تغییرات پی در پی آن است که حکایت ” آفتابه لگن صد دست، ولی شام و ناهار هیچی است ” بازی با کلمات و تغییر شکل و فرم مستمر کتابها که در اصل ماجرا اتفاقی رخ نمی دهد و باز همان تکرار موضوع حفظ محوری زمان ” میرزا فشمشم ” است و ادامه ی همان استرس های بی پایانی که گریبانگیر دانش آموزان و اولیای خانه است. استرس هایی توام با تغییر ذائقه جامعه به تک فرزندی بودن که به والدین نیز تسری پیدا نموده و در حقیقت بخش اعظمی از جامعه درگیر این داستان مهم و عملیاتی شده است.پس از پاسخ به این سوال نکته حائز اهمیت کم کاری های مراجع آگاهی بخش جامعه به خانواده ایرانی است.

به تیتر مقاله باز می گردیم. کلاس های تقویتی توسط همان معلمانی که والدین در مدرسه اعتمادی به آنها ندارند و تصمیم گرفته اند با تحمل شهریه های گاها سنگین، فرزندان خود را به این بازار مجهول هدایت کنند.

۶٫اگر این کلاس ها معجزه می کنند پس علت چیست که این معجزه در متن و بطن مدرسه رخ نمی دهد؟

۵٫آیا معلمان کلاس های خصوصی از کره ” مریخ ” آمده اند یا آنکه همین معلمانند که مشکل وقت یا دریافت مواجب بالاتری دارند؟

۴٫ کدام مرجع قانونی به این پرسش خانواده ها پاسخ می دهد مبنی بر آنکه اگر این کلاسها – بنا به هر دلیلی – دارای راندمان بهتری است چرا به عنوان التیامی بر استرس های طبیعی خانواده ها و ترمیم ولنگاری اوضاع آموزشی، قانومند نمی شوند؟

۳٫آیا باید قبول کنیم که معلم نیز انسان است و به دلیل مشکلات معاش قادر به انجام وظایف خود در کلاس های عادی نیست بنابراین ناگزیر است با هدایت دانش آموزان به کلاس های پولی، توانایی های واقعی خود را در آنجا نشان دهد؟

۲٫اگر کیفیت کلاسهای تقویتی یا همان پولی به دلیل تامین نیاز معیشتی معلمان ” مفید تر ” است چرا در مدارس غیر دولتی که صد درصد پول محور اداره می شود، خروجی معناداری را شاهد نیستیم؟ آیا در آنجا هم پولهای کلان دریافت اما به شکل قطره چکانی وارد زندگی و معاش قشرمعلم می گردد؟

۱٫آیا در هر صورت این گونه تبادلات مالی و کلاسها، تضمین کننده ی موفقیت تحصیلی گروه های متمول جامعه هستند و می بایست نگران تشکیل طبقات اجتماعی در دهه های آینده کشور باشیم که سالیان اخیر در حال پای ریزی است؟

و هزار درد بی درمان دیگر همه دغدغه های معلم، محصل و جامعه ای است که می بایست در پس این سردرگمی ها خود را برای غول بی شاخ و دمی به نام کنکور آماده کند که قرار بود حذف شود اما سال به سال شاهد رشد جیبرلایی آن هستیم و کلاسهای آماده شدن برای رویارویی با آن را هم باید به این غمنامه ی مجهول اضافه نمود. کنکوری که ردپای نتایج نمرات مدرسه نیز بر آن موثر می شود و خود بخوانید تشکیل ” بازار سیاه نمره ” که بی ارتباط با مبحث کلاسهای خصوصی نخواهد بود و نگرانی خانواده هایی با گرفتاری های مالی که معلوم نیست تکلیف جگرگوشه هایشان در این نبرد نابرابر چه خواهد شد. جایی که در این میان دانش آموز بیچاره ای می ماند که همواره باید پاسخگوی پدر، مادر، معلم، ورقه امتحانی و آینده ی خود باشد در حالیکه هیچ کاری از دستش ساخته نیست و حتی به کتاب های نظام پایلوت هم …

اما این بدیهیات موجود در نحوه ی کارآمدی نظام آموزش و پرورش کشورمان است و حال سوال این است چه باید کرد؟

۲٫صدا و سیمای کشور که به عنوان یک دانشگاه بزرگ و تاثیر گذار موظف است بزرگترین چالش اجتماعی جامعه ایرانی را ساماندهی کند اما به عینه شاهدیم علاوه بر نپرداختن علمی به این مقوله مهم، با تبلیغ کتاب های اصطلاحا کمک درسی و شرکت های شبه آموزشی در حقیقت این استرس ها را دامن می زند.

۱٫نظام مشاوره خصوصی و دولتی که به نظر می رسد شاید و باید در خدمت این موضوع ملی جامعه نیست و مردم در بیشتر سطوح تشنه ی مشاوره های نوین جهت ساختن سبک زندگی منطبق با استاندارد های لازمند.

در اینجا قدر مسلم آن است برای رسیدن به افق های طلایی مانند چشم انداز ۱۴۰۴ که از منویات مقام معظم رهبری نیز می باشد هیچ راهی جز نگاهی متفاوت تر از آنچه که امروزه در آموزش و پرورش کشورمان شاهدیم، نداریم.جایی که معلمان به عنوان فرماندهان آموزشی،علاوه بر معظلات معاش، تنها از ” مدیریت عاطفی ” سود می برند و به دلیل ساختارهای اجتماعی هنوز از مدیریت علمی،آموزشی و در حقیقت ” مدیریت قانونی ” محرومند.

در پایان بدون تردید پرداختن به این چالش دارای ابعاد بسیار گسترده ای است که نمی توان در یک مقاله کوتاه به جمیع جهات آن پرداخت بلکه همه مراجع اطلاع رسانی کشور وظیفه دارند به آن بپردازند و لازم است روزی به این باور برسیم که با احترام به همه ی مشاغل کشور یقین داشته باشیم زمانی به قله های افتخار اجتماعی نزدیک خواهیم شد که با معلمان جامعه عاقلانه تر رفتار کنیم و البته قله های افتخار همواره خلوت است. همچنین لازم است بدانیم چنانچه تشخیص جامعه آن باشد که برای ترمیم کارآمدی آموزشی، نیازمند کلاسهای اینچنینی هستیم چرا نباید آن را در متن و بطن مدارس اجرا کنیم که معلم، محصل و والدین به ناکجا آبادهایی از جامعه گسیل شوند که نتیجه آن چنین اوضاع آشفته ای شود که تشخیص سره از ناسره را در این گونه آموزشگاهها دشوار نموده است..


مطالب مرتبط:
نظرات بینندگان

نظری ثبت نشده است

  ارسال دیدگاه

  توجه نمایید
  • در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «خوبان خبر» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • خوبان خبر از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
  • تنها خالی نماندن متن دیدگاه الزامی است.
  • telegram khoobankhabar

    telegram khoobankhabaradvads