کد خبر: 64347 - تاریخ: چهارشنبه، 5 نوامبر 2014 - 13:40

حجت الاسلام مهدوی در مراسم شام غریبان مسجد قدس رشت:

ازدواج نکردن بچه مذهبی ها از تعداد شیعیان می کاهد/ هر خانواده اسرائیلی حداقل 8 فرزند دارد

معضل ازدواج نکردن بچه مذهبی ها از تعداد شیعیان در ایران و جهان می کاهد، طبق آمارها تعداد زاد و ولد اهل تسنن در ایران ۷ برابر شیعیان است. این همه روضه می خوانیم و فریاد میزنم، کمی فکر نمی کنیم.

به گزارش خوبان: حجت الاسلام و المسلمین سعید مهدوی در مراسم شام غریبان سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در مسجد قدس شهر رشت سخنانی در رابطه با “فرهنگ عزاداری” و “لزوم عاشورایی زندگی کردن” بیان نمود که بخشی از آن در ذیل آمده است:

*خدا را شکر که تاسوعا و عاشورای امسال باران بسیاری در رشت بارید و گرنه حضرت بقیه الله ارواحنا فداه باید به خاطر وضع ناهنجار برخی از مردم در اطراف بقعه دانای علی(ره) رشت زار زار گریه میکردند.

*در برخی از هیأتهای زنجیر زنی بیش از ۲۰ نفر دور یک علم را می گیرند و ۱۰ نفر فقط به سینه و زنجیر میزنند و ۵۰ نفر تماشا میکنند و و یکسری هم که…

* معضل ازدواج نکردن بچه مذهبی ها از تعداد شیعیان در ایران و جهان می کاهد، طبق آمارها تعداد زاد و ولد اهل تسنن در ایران ۷ برابر شیعیان است. این همه روضه می خوانیم و فریاد میزنم، کمی فکر نمی کنیم.

*امام حسین فرمود: من اگر ۱۰۰ بچه نیز میداشتم نام همه را علی و فاطمه میگذاشتم.

* همین رژیم صهیونستی طبق قوانینشان حداقل ۸ فرزند باید بیاورند.

*چرا با ندانم کاری شأن ائمه اطهار(ع) علی الخصوص حضرت ابوالفضل(ع) را پائین می آوریم. برای مثال قمار باز برای اینکه در قمار برنده شود میگوید یا حضرت عباس! یا وقتی دزدی از دیوار کسی بالا میرود میگوید یا حضرت عباس گیر کلانتری نیوفتم.

*لقب شیخ مفید را خود حضرت حجت بن الحسن به شیخ داده اند.

*روزی چندی از صحابه نزد رسول اکرم آمدند حرف آخر زمان به میان آمد، در ادامه حرف مومنین آخر زمان شد که پیغمبر راجع به مقام ایشان (مومنین آخر زمان) چنین فرمودند: سلام مرا به برادران من برسانید. عده ای – ابوذر، مقداد، سلمان- با ناراحتی و تعجب گفتند: ای پیغمبر ما که صحابه هستیم ما را برادر خطاب نمی کنی !؟

رسول اکرم(ص) در رابطه با جایگاه آنها فرمود که هر یک از آنها برابر با ۵۰ نفر از شماست. اگرچه شما در جنگ های اسلام کشته داده اید، زخمی شده اید، هجرت کرده اید، شبه ابی طالب کرده اید، در تمام این اتفاقات من رسول به عنوان پیشوا و هادی در کنار شما بوده ام ولی مومنینی که در آخر زمان می آیند ندیده عاشق و فدایی امام عصر خویش هستند.

*به پیش حضرت امام صادق(ع) شرف یاب شدند و پرسیدند که افراد حزب الهی آخر زمان چه کسانی اند؟ امام صادق(ع) ضمن تعریف از صفات، ایمان و … این افراد فرمود: منِ امام صادق مشتاق دیدار ایشان هستم. و نیز گفتند: غایب بودن به شدت دوست داشتن و محبت می افزاید، ارزش شیعه آخر زمان نسبت به شیعه حاضر با امام عصر خویش خیلی بالاتر است.

خاطره ای از شب زنده داری های یک مومن برای دیدار با امام زمان(عج)

*یک خاطره و نقل از حاج آقای فاطمی نیا: مومنی که اهل نماز و … بود سخت مشتاق دیدار حضرت امام زمان بود تا اینکه تصمیم به این گرفت تا ۴۰ شب جمعه در مسجد سحله نجف به عبادت و شب زنده داری و … بپردازد تا با حضرت ملاقات کند. بعد از گذشت یک سال که از این کارش نتیجه ای نگرفت به درگاه ایزدی با دلی شکسته شکایت کرد وگفت خدایا اگر مرا به ملاقات حضرت مشرف کردی که هیج وگرنه میرم و پشت سرم رو نگاه نمیکنم. همان شب که خوابید حضرت به خوابش آمد و به او (مومن ضعیف) آدرس و محل دیدارش را فرمود.

حضرت در رویا به او فرمود اگر میخواهی مرا ببینی باید بروی به کشور کشمیر در بازار فلان شهر یک مغازه قفل سازی کوچکی است.

آن مرد بعد از بیدار شدن از خواب، به سوی کشمیر و محل ملاقات حضرت به راه افتاد.

بعد از پرس جو در بازار آن شهر مغازه قفل سازی را یافت. جلوی مغازه رفت و از بیرون سرکی کشید.

درون مغازه جوان قفل سازی را دید که مشغول کار خود بود و در کنار او یک فرد نورانی و ملکوتی نشسته و با صاحب مغازه گفت و گو میکند. در همین زمان بود که پیرزنی وارد مغازه شد، سپس از ساک خود قفل های دست دو و کار کرده بیرون آورد و به جوان گفت، ای جوان این قفل های کهنه را از من ۵ روپیه میخری، من بچه های یتیمی دارم که گرسنه هستند؟

جوان گفت: مادر این قفل های شما ۱۰ روپیه می ارزند ومن همه را میخرم.

پیرزن گفت: ای جوان خدا خیرت دهد ، در کل بازار چرخیدم برای فروش آنها ولی کسی آنها را از من نمیخرید، آنوقت تو میگویی ۱۰ روپیه!

من به ۸ روپیه هم قانع هستم.

مومن ضیعیف که شاهد ماجرا بود وارد مغازه شد و گفت: او که خود به ۸ روپیه راضی هست دیگر چرا با او چانه میزنی و میخواهی قفل های دست دوی او را ۱۰ روپیه بخری؟ برای چه اینکار را میکنی؟

در همین زمان بود که آن فرد نورانی از مغازه خارج شد، و مومن ضعیف هم که درگیر جریان قفل بود متوجه نشد.

چندی بعد پیرزن رفت. قفل ساز شرح ماجرا را توضیح داد که زن بچه های یتیمی داشت و گرسنه و گفت: تو چه میدانی من چه کردم، انصاف نبود آن زن را نا امید میکردم، تو یک سال بندگی و شب زنده داری و نماز و دعای طولانی در مسجد سحله میکنی تا امام زمانت را ببینی، دیدن امام فقط که چشم سر نمی خواهد.

آیا میدانی این فرد نورانی که پیش من نشسته بود امام زمان بود!

 

منبع: 8 دی نیوز

انتهای پیام/

نظرات بینندگان

نظری ثبت نشده است

  ارسال دیدگاه

  توجه نمایید
  • در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «خوبان خبر» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • خوبان خبر از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
  • تنها خالی نماندن متن دیدگاه الزامی است.
  • telegram khoobankhabar

    telegram khoobankhabaradvads