و سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمْ
کلهم نور واحدند، هرچه که در یکی شان هست در دیگری هم هست. اما بعضی از اوصاف در یکی از آن ها نمود بیشتری پیدا کرده است. کما اینکه در باب کشتی نجات بودن سیدالشهدا، امام صادق علیه السلام فرمودند: کلنا سفینة النجاة ولکن سفینة الحسین علیه السلام اوسع و فی لج البحر اسرع”. همه مان کشتی نجاتیم اما کشتی حسین علیه السلام وسیع تر است و در تلاطم امواج سریع تر. در میان شیعیان، امام موسی بن جعفر علیه السلام به باب الحوائج معروف شده اند، حضرت رضا علیه السلام را به معین الضعفا می شناسند، امام چهارم علیه السلام را به زین العابدین و به همین صورت ویژگی هایی برای هرکدام از این خاندان مطهر آورده اند.
پای صحبت استاد فاطمی نیا که بنشینید زیاد خواهید شنید از زیارت جامعه کبیره. برایتان می گویند که جامعه کبیره معدن معارفی ست که جز از معصوم بر نمی آید. یکی از ارادتمندان، از حضرت هادی روحی له الفدا درخواست زیارت کاملی کرده بود تا بهنگام رسیدن به پیشگاه اهل بیتعلیهم السلام آن را قرائت کند و حضرت هم این زیارت را تعلیم فرمودند. در فرازی از زیارت جامعه نه، که تمام دعا فراز است و فرودی ندارد، بلکه در بخشی از زیارت جامعه می بینید که اوصاف اهل بیت علیهم السلام آورده شده است تک به تک. “اوفی عهدکم و اصدق وعدکم و کلامکم نور و امرکم رشد“ تا آنجا که میرسد به ستایش از کرامت این خاندان، ” وسجیتکم الکرم”. اینکه کرامت در خوی شماست، سجیت شماست، در وجود شماست، لیکن با این حال می بینیم که کرامت را برای آقا حسن بن علی علیه السلام به طور ویژه آورده اند. به گونه ای که هرگاه نام امام دوم علیه السلام می آید، واژه ی کریم هم می آید به همراهش. از دریای کرامت آقا، هرچه بگویم مطمئنا حق مطلب ادا نخواهد شد اما آن غلام سیه چرده خوب میتواند بیان کند کرامت امام را. خوب میفهمد که کرامت حضرت در چیست! وقتی که نان به دست نشسته بود کنار سگی، یک لقمه از نان را خودش میخورد و یک لقمه به آن سگ میداد. حضرت جلو آمد و فرمود: چرا اینکار را میکنی، یک لقمه برای خودت میگذاری و یک لقمه را به سگ میدهی؟ عرضه داشت: حیا میکند چشمهایم از چشمهای ملتمسانه ی این سگ، آنگاه که من نان را در دهان میگذارم و این سگ گرسنه مرا نگاه میکند. امام فرمود: ارباب تو كيست ؟ پاسخ گفت : مولاى من ابان بن عثمان است. حضرت فرمود: اين باغ مال چه كسى است؟ غلام جواب داد: اين باغ مال ارباب و مولايم مى باشد. رفت سراغ ارباب این غلام و اندکی بعد بازگشت پیش غلام. فرمود: تو را و باغ را خریدم از اربابت، تورا در راه خدا آزاد نموده و این باغ را هم به تو می بخشم. چه بسیار بسیار از این نقل ها در مورد کرامت آقایمان که در کتابها آمده است و چه بسیار افرادی که مشمول کرامت ایشان قرار گرفتند. اما به راستی علت این همه کرامت ها چیست؟ چرا هیچ سائلی دست خالی از پیش حضرت بر نمی گردد؟ آمد پیش امام مجتبی علیه السلام و این سوال را پرسید از ایشان که حضرت در جواب فرمود: من سائل درگاه خدا و راغب در پيشگاه اويم، شرم دارم كه سائلى را رد كنم در حالی که خود درخواست کننده ام و خداوند مرا به عادتى معتاد كرد است، معتادم كرده كه نعمتهاى خود را بر من فرو ريزد، و من نيز در برابر او معتاد شده ام كه نعمتش را به مردم بدهم و ترس آن را دارم كه اگر عادتم را ترك كنم اصل آن نعمت را از من دريغ دارد”.
کریم به کرامت خود فکر نمی کند، همانگونه که ما به نفس کشیدن خود فکر نمی کنیم. بخواهیم از امام مجتبی علیه السلام در ایام شهادتشان، ظرف ما را هم پرکنند از کرامتشان، بخواهیم خیر دنیا و آخرت را.
محسن سیمائی
نظری ثبت نشده است