واژگانی هم چون جنگ نرم،ناتوی فرهنگی،شبیخون فرهنگی و… از کلمات متداولی هستند که می توان از لسان افراد مختلفی آن را شنید و آن را پروسه ای زمان دار از سوی کشور های جهان برای تحت تاثیر گذاشتن فرهنگ کشورهای دیگر و تغییر در نگاه آنان به (از خود بیگانگی) و در نهایت هماهنگی با فرهنگ کشور متخاصم دانست.
پیشینه جنگ روانی به دوران باستانی بازمی گردد و از زمان های گذشته هر چند به صورت ابتدایی اما رگه های از عملیات روانی اجرا می شده است،یکی از شیوه های متداول در آن زمان که در حال حاضر نیز به شدت کارایی داشته و دارد شایعه پراکنی است
جنگ نرم نیز درحال حاضر به صورت کامل در حال اجرا است و از ویژگی های آن این است که به صورت خزنده ، آرام و بدون هیاهو صورت می گیرد و به این دلیل امکان دارد که حتی برخی وجود چنین تهاجم نرمی را انکار کنند.
سیاستمداران کشورهای غربی به خصوص امریکا و در راس آن رژیم صهیونیستی در ایران به این نکته پی برده اند که بهترین شیوه برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران تغییر نگاه نسل ها به گذشته و آینده است و به همین سبب در برنامه کاری خود تشکیک نسبت به باورهای گذشته و ترسیم فضای ایده آل منطبق با نگاه خود از آینده را در برنامه های خود دارند.
در این شیوه نیز از روش های مختلف رسانه ای همانند انگاره سازی،بمباران اطلاعاتی و خبری،کلیشه سازی و… استفاده می کنند و هر یک ازاین موارد را در زمینه ای خاص به کار می برند.
اما یکی از روش های که کمتر مورد توجه رسانه ها قرار گرفته است ، هزینه بر روی نخبگان کشور و به نوعی خرید آنان با روش های مانند امتیاز دهی ، رسانه ای کردن و چهره سازی از آنان در دنیای خارج است.که به اصطلاح باید آن را “سیاست آبنبات چوبی” نامید.امری که با کمترین هزینه بیشترین نتیجه را در بر دارد.
در این روش با استفاده از افراد سرشناس که دارای محبوبیت در یک جامعه نیز هستند به سمت تاثیر گذاری بر روی اقشار مردم می روند وباید این روش را باید کم هزینه ترین و تاثیرگذارترین مسیر دانست.به این صورت که کشورهای غربی در مدت زمانی خاص با پرداختن به یک فرد که ، شروع به چهره سازی وی در رسانه ها و ساختن یک الگو برای سایر افراد آن جامعه می کنند و در بزنگاه اصلی از این چهره ساخته شده به نفع خود استفاده ابزاری می کنند.
مصداق های اجرای این پروژه در ایران افرادی چون گلشیفته فراهانی و اصغر فرهادی هستند که اسیر سیاست های ابزاری غربی های شدند.
در واقع این شخصیت ها دارای جاذبه های برای عموم مردم ایران بودند و دلیل این امر که عموم افراد نیز از بازیگران و یا چهره های سینمایی انتخاب می شوند به دلیل تاثیر گزاری سینما در معرفی و چهر سازی افراد است.
متاسفانه غربی ها بعد از استفاده از چهره های خود ساخته آنان را از گود خارج می کند چرا که نباید فراموش کرد ؛ رسانه عامل چهره سازی این افراد شده است که قدرت مطلق آن در دست خود غربی های استاز این رو به راحتی می توانند فردی را به حاشیه ببرند.
گلشیفته فرهانی یکی از مصداق های عینی این پروژه است،بازیگر زنی که برای بسیاری از جوانان در کشور یک الگو هنری معرفی شده بود و بعد از خروج از ایران و حضور در هالیوود عنوان عناوینی همانند جذاب ترین، زیبا ترین و… را کسب کرد و در چند فیلم نیز حضور پیدا کرد اما رفته رفته از دایره بازی کنار گذاشته شد و دیگر از وی خبری در رسانه های مهم سینمایی جهان نبود .درآخر نیز نقش دختر روسپی در افغانستان را برعهده گرفت تا به تعبیر برخی ها بتواند امرار معاش داشته باشد
هر چند این بازیگر با شیوه های مختلف سعی دارد که در رسانه ها بماند و برای این کار حتی حاضر است از بدن برهنه خود هزینه کند در چند وقت گذشته شاهد این امر بوده ایم.
متاسفانه این پروژه نیز در خصوص اصغر فرهادی نیز صدق می کند،کارگردانی که با فیلم جدای نادر از سیمین”که به عنوان یک فیلم پرحاشیه و جنجالی در ایران شناخته می شود توانست جایزه اسکار را از آن خود کند.
جدای از نقد فیلم اصغر فرهادی که کار منتقدین است،باید گفت که چهره سازی از این شخصیت سینمایی ایران آغاز شده است و وی به عنوان یک فرد بین المللی شناخته می شود و باید منتظر بود که در بزنگاه ها از وی نیز استفاده شود
اما باید به چند نکته ای نیز باید به آن دقت داشت و آن این است که افرادی مانند اصغر فرهادی در ایران هستند و از این رو می توان گفت که هنوز می توان امیدوار بود که در پازل ریخته شده غربی ها بازی نکند و باید در این باره بتوان این چنینی افرادی را توجیه کرد و نکته بعدی اینکه فرهادی یک کارگردان است و می تواند به دلیل هنر و هم چنین ابزاری که در دست دارد به شدت در جامعه تاثیر گذار باشد.
هرچند که هزینه های صورت گرفته از سوی رسانه های غربی در خصوص فرهادی تا حدود زیادی جواب داده است اما باید دستگاه های تبلیغاتی و رسانه کشور در این خصوص دقت کنند که کشورهای که ما آنان را دشمن به الفعل خود می دانیم با سرمایه گذاری اندکی (حتی اعطای چند جایزه مانند اسکار و گلدن کلاپ) نباید سرمایه اصلی کشور را به نفع خود مصادره و پس از استفاده ابزاری آنان را تف کنند.
نباید فراموش کرد که افرادی که دارای جایگاهی در کشور هستند،یک نفر نیستند ، بلکه الگوی بسیاری از جوانان محسوب می شوند که با هر حرکتی و تغییر دامنه آن به جامعه کشیده می شود.
نظری ثبت نشده است