به گزارش خوبان به نقل از گیلان آنلاین: اگر تا به حال دستتان به کتابچهی بودجهی سالیانه رسیده باشد، در میان جداول موجود در آن، چشمتان به جدولی میافتد که سالهاست به “جدول شمارهی 16” معروف است. آنچه در این جدول وجود دارد، لیست تعداد قابل ملاحظهای موسسه، پژوهشکده و نهادهای مشابه است که عموماً ماهیت فرهنگی دارند. این موسسات، به هر وسیلهی ممکن توانستهاند اسمشان را داخل این جدول کرده تا بتوانند از بودجهی هنگفت دولتی برای فعالیتهایشان! استفاده کنند. به نحوی که در حال حاضر اسم صدها موسسه در این جدول داخل شده و تنها در بودجهی امسال، رقم نجومی 850 میلیارد تومان را به خودشان اختصاص دادهاند.
به چه دلیل، نمیدانم. اما بالاخره دولت و مجلس به این فکر افتادهاند که سر و سامانی به وضعیت مبهم “جدول شمارهی 16” بدهند تااگر زورشان رسید و سفارشات این و آن بگذارد، یکبار برای همیشه این جدول را از بودجهی سالیانه حذف کنند. به همین دلیل، اواسط ماه شهریور و در صحن علنی مجلس، بحثی پیرامون این جدول پیش آمد. اینکه جزئیات آن بحث چه بوده و به چه سرانجامی رسید، در اخبار آمده و لازم به ذکر مجدد در اینجا نیست. آنچه هدف این نوشته است، بررسی وضعیت فرهنگیست که محصول تزریق پول دولتی به بدنهی آن است.
اگر دقت کرده باشید، دو ایراد اساسی به “جدول شمارهی 16” و جداولی از این دست وارد است. ایراد اول که اساسیترین ایراد وارد بر آنهاست، این است که هر نوع پول از پیش تعیین شده و از پیش پرداخت شدهای که با کمترین زحمت (اگر نگوییم هیچ زحمت) به دست میآید، با خودش فرهنگ تنبلی و راحتطلبی را به همراه میآورد. همانطور که در تحلیل دولتهای رانتیر نیز گفته میشود، بودجههای هنگفت بیزحمت، باعث ترویج کارزدایی و عدم تحمل مشقت برای رسیدن به اهداف ترسیم شده میشود. این منطق در سطوح پایینتر نیز وجود دارد.
موسسهی فرهنگیای که بدون هیچ زحمتی، پیشاپیش به منابع مالیاش رسیده، دلیلی برای کار کردن ندارد. از آن مهمتر اینکه، وسوسهی پول بیزحمت باعث میشود خیلیها به موسسهی فرهنگی صوری ایجاد کرده تا سهمی از این پول بادآورده داشته باشند. در نتیجه، یکی از تبعات پنهان وجود “جدول شمارهی 16” تنبل شدن تعداد زیادی از موسسات فرهنگی ماست که بخصوص در این وانفسای جنگ فرهنگی، اصلیترین سربازان محسوب میشوند. اما پول بیزحمت آنها را در سنگرهایشان خشکانده و هیچ نمی پس نمیدهند.
اما ایراد دیگر وارد شده به این جدول و نمونههای هم جنسش، به عدم نظارت بر چنین بودجههایی برمیگردد. وقتی رقم قابل توجهی بودجه به یک امر اختصاص پیدا میکند و در کنارش، یا هیچ نظارتی وجود ندارد و یا میتوان به راحتی دستگاههای نظارتی را با فرمها و آمارهای کذایی دور زد، بدیهیست که در فقدان نظارت بیرونی، کیفیت کارها شدیداً پایین آمده و همین نکته نیز، خود دلیل دیگری میشود برای وسوسه شدن سودجویانی که دنبال سوراخهای موجود در بدنهی مالی دولت گشته تا زالوصفتانه، پول بیتالمال را بمکند.
جالب اینجاست، همانطور که در خصوص “جدول شمارهی 16” در صحن علنی مجلس و توسط چند نماینده گفته شد، موسساتی از این دست، دارای ضعیفترین خروجی بود و تنها با حرفهای دهن پر کن، از خودشان تصویری دروغین میسازند. در حالی که با رجوع به محصولات اکثر چنین موسساتی (موسسات فرهنگی که از بودجهی دولتی از پیش تعیین شده استفاده میکنند) میبینیم که هیچ اتفاق خاصی از سوی آنها نیفتاده است.
اینجاست که آدم یاد صحبت استاد رحیمپور میافتد، جایی که مجموعهی فعالیتهای استاد شهید مطهری را با مجموعهی خروجیهای پژوهشکدهها و نهادهای فرهنگی ریز و درشت موجود مقایسه میکند و حاصل کار این استاد را بسیار فراتر از همهی آن موسسات میبیند. به عبارت دیگر، اگر به فضای فرهنگی کشور دقیق نگاه کنیم، میبینیم که تأثیرگذارترین مهرههای فرهنگی کشور، عموماً آنهایی هستند که هیچ بهرهای از این بودجهها ندارند و شاید اسمشان از حد کوچه و محلهشان فراتر نرفته باشد. اما کانونهای اصلی انسانسازی هستند و محل تربیت مومنین. و موسسات بزرگ و پرآوازه که بودجههای چندین میلیاردی دارند، تنها به درد استخدام شدن میخورند و بس.
حقیقتاً در شرایط فعلی که قشرهای مختلف مردم ما با انواع حملات فرهنگی دشمنان مواجهاند، اگر این موسسات ثروتمند کارویژهشان را به خوبی ایفا میکردند، آیا باز هم شاهد انواع بزهکاریها و هنجارشکنیهای فرهنگی بودیم؟ ای کاش تنها برای یکبار هم که شده، مسئولین این موسسات را در جایی گرد هم جمع میکردند و از آنها خواسته میشد تا دربارهی عملکردشان توضیحاتی ارائه کنند. چه جلسهای میشد آن جلسه. کلی “ادعا” و “من آنم که رستم بود پهلوان” که با یک بررسی کیفی ساده، بیخاصیت بودنشان معلوم میشد.
در هر صورت به نظر میرسد در شرایط فعلی کشور که هزینههای واجبتری از جیب فرهنگینمایان وجود دارد، و در ضمن، نظام ما در حال اتخاذ سیاستهای اقتصادی مقاومتیست، لازم است تا دولت و مجلس سریعاً فکری به حال “جدول شمارهی 16” و جداولی از این دست بنمایند تا دستشان از جیب بیتالمال قطع شود. از سوی دیگر و مهمتر از این کار لازم است تا تمهیدی اندیشیده شود که این موسسات در آینده از کانال دیگری وارد نشده و برای تیغزدن پول بیتالمال، شکل عوض نکنند.
آنهایی هم که نگران معطل ماندن وضعیت فرهنگ کشور، در صورت قطع شدن چنین بودجههایی هستند نگران نباشند. بگذارید این پولها قطع شود تا شاهد روی کار آمدن نهادهای فرهنگی واقعی و شکوفایی کارهای اینچنینی باشیم. مطمئن باشید که با جاری شدن این پولها به حیطهی فرهنگ، نه تنها شاهد گلستان نخواهیم بود، بلکه جز با باتلاقی بیش روبهرو نخواهیم شد.
نظری ثبت نشده است