ای خورشید خورشیدها…
از کوچیکی عاشق دست به سینه شدن سمت حرم آقا رضا بودم و اون چندتا نجوایی که وقتی مادرم زیر لب زمزمه می کرد و سین سلام و شمس الشموسش خیلی واضح شنیده می شد…
از کوچیکی عاشق دست به سینه شدن سمت حرم آقا رضا بودم و اون چندتا نجوایی که وقتی مادرم زیر لب زمزمه می کرد و سین سلام و شمس الشموسش خیلی واضح شنیده می شد…
عید را ( عید) می نامند تا هر سال تجدید شود و همچون باران، تکرار طراوت خود را از خاک نشینان زرد روی دریغ نکند،هربار که از راه می رسد، کاروانی از خاطرات تاریخی، ملی و معنوی را در برابر ما عبور می دهد و روی در روی ما می نشیند تا باز گوید که چرا رفت و چرا باز آمد.
اي تبلور عزم و ايمان و هدف؛ دريا دريا سلام و چشمه چشمه درود بر تو باد كه سري، دستي، چشمي،پايي و يا بدني را به پيشگاه حضرت حق، به رسم هديه برده اي.