کد خبر: 96943 - تاریخ: سه‌شنبه، 24 نوامبر 2015 - 09:10

مفهوم‌شناسی اقتصاد مقاومتی

اقتصاد مقاومتی به مثابه یک نظام اقتصادی

اقتصاد مقاومتی یک راهبرد اقتصادی متناظر با مفهوم «تاب‌آوری اقتصادی» در ادبیات متعارف است که به «مقاوم سازی» فعالانه اقتصاد توجه دارد.

به گزارش خوبان،اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» اولین بار از سوی مقام معظم رهبری در شهریور سال 1389 به ادبیات اقتصادی کشور وارد شده است.. هرچند ابلاغ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی در اواخر سال 1392و سخنرانی‌های بعدی مقام معظم رهبری این مفهوم را روشن‌تر کرد، ولی هنوز چارچوب مدونی برای تفسیر «اقتصاد مقاومتی» ارائه نشده است. این مقاله کوشیده است با بیان تقسیم‌بندی‌های رایج در علم اقتصاد، مفهوم «اقتصاد مقاومتی» را از طریق تعیین جایگاه آن در پاردایم علم اقتصاد با بهره‌گیری از روش تحلیل گفتمان سخنان مقام معظم رهبری و تحلیل منطقی روشن‌تر نماید.

با عنایت به اینکه حیثیت‌های متنوعی به‌منظور تقسیم‌بندی‌ در علم اقتصاد به کار گرفته شده، تنها به آن دسته‌بندی‌ها و تقسیم‌بندی‌هایی توجه گردیده است که همخوانی بیشتری با تبادر اولیه مفهوم اقتصاد مقاومتی دارند. بنابه، فرضیه مقاله، اقتصاد مقاومتی یک راهبرد اقتصادی متناظر با مفهوم «تاب‌آوری اقتصادی» در ادبیات متعارف است که به «مقاوم سازی» فعالانه اقتصاد توجه دارد. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که بر اساس بیانات مقام معظم رهبری، اقتصاد مقاومتی بهترین تفسیر را در قالب یک راهبرد اقتصادی به خود می‌گیرد؛ راهبردی که مقطعی و منفعلانه نیست.

مقدمه

از شروع حیات اقتصاد نوین، با انتشار کتاب مشهور بررسی درباره ماهیت و علل ثروت ملل آدام اسمیت در سال 1776، بیش از 200 سال می گذرد. علم اقتصاد در طول عمر 200 ساله خود، شاهد تحولات، نظریه پردازی ها و مباحث جنجالی بسیاری بوده است. تضارب آرا، در حوزه این علم، مکاتب، شاخه ها و تخصص های فراوانی را به وجود آورده است. علاوه بر این، تحولات و پیشرفت های بشری در قرن اخیر، این علم را متحول کرده و بیش از پیش بر شاخه ها و فروعات این علم افزوده است. همچنین درهم تنیدگی علم اقتصاد با زندگی روزمره و همچنین برنامه ریز ی های کلان کشور ها و اصول مدیریت و کشورداری موجب شده است همچنان تنور مباحث فلسفی و نظری در این حوزه داغ بماند.

سابقه طولانی و گستردگی موضوعی و همچنین قلمرو وسیع علم اقتصاد، موجب گردیده است تقسیم بندی ها و طبقه بندی های متنوعی در این علم برای موضوعات و مسائل گوناگون به وجود آید. وسعت ترکیب های حاصل از طبقه بندی ها به قدری زیاد است که تشخیص جایگاه و مفهوم آنها در پارادایم و علم اقتصاد، حتی برای دانشجویان اقتصاد هم سخت جلوه می نماید.

اصطلاحاتی همچون اقتصاد سرمایه داری، اقتصاد کمونیستی، اقتصاد آزاد، اقتصاد باز، اقتصاد انرژی، اقتصاد ورزش، اقتصاد مدیریت، اقتصاد مالی، و اقتصاد اسلامی در محافل علمی و اجتماعی مطرح هستند. در هریک از این اصطلاحات، حیثیت و جهت خاصی از اقتصاد مطمع نظر بوده است. برخی بر حوزه کاربردی خاصی تأکید دارند و برخی نگرش و مکتب فکری و فلسفی خاصی را مد نظر دارند. برخی نیز نوعی راهبرد اقتصادی هستند. از این رو، حیثیت مورد نظر برای تقسیم بندی و طبقه بندی بر روی معنای و مفهوم اصطلاحات و مفاهیم تاثیرگذار بوده و قلمرو نظری آن را تعریف می کند. روشن است تقسیم بندی با نگاه به نظام اقتصادی، بسیار متفاوت از تقسیم بندی بر اساس موضوع است و نتیجه آن دو فضای کاملاّ متفاوت نظری خواهد بود.

برای تدقیق مفهوم اقتصاد مقاومتی، بررسی این نکته که این اصطلاح چه جنبه و حیثیتی از حوزه وسیع اقتصاد را هدف قرار داده است، می تواند بسیار راهگشا باشد. اولین قدم در عملیاتی نمودن یک مفهوم، شناسایی آن است. پرواضح است که جایگاه اقتصاد مقاومتی به عنوان یک نظام اقتصادی، کاملاً متفاوت از یک حوزه کاربردی یا یک راهبرد اقتصادی خاص یا حتی یک مکتب اقتصادی است.

این تحقیق کوشیده است با بیان تقسیم بندی های رایج در علم اقتصاد، مفهوم اقتصاد مقاومتی را از طریق تعیین جایگاه آن در پاردایم علم اقتصاد، با بهره گیری از تحلیل گفتمان سخنان مقام معظم رهبری و تحلیل منطقی روشن تر نماید. با عنایت به اینکه حیثیت های متنوعی برای تقسیم بندی در علم اقتصاد به کار گرفته شده، تنها آن دسته بندی ها و تقسیم بندی هایی مدنظر قرار گرفته است که همخوانی بیشتری با تبادر اولیه مفهوم اقتصاد مقاومتی دارد.

فرضیه تحقیق این است که اقتصاد مقاومتی یک راهبرد اقتصادی است که به مفهوم مقاوم سازی به معنای فعالانه آن است که با مفهوم تاب آوری اقتصادی در ادبیات بین المللی، تناظر و نزدیکی بسیاری دارد.

روش تحقیق

روش این تحقیق تحلیل محتوا است. تحلیل محتوا از فنون مربوط به روش اسنادی در پژوهش علوم اجتماعی است. روش اسنادی به تمام راه کار هایی گفته می شود که در آنها هدف پژوهش با مطالعه، تحلیل و بررسی اسناد و متون برآورده می شود.

در یکی از جدیدترین تقسیم های تحلیل محتوا، دوگونه کمی و کیفی ذکر می شود. روش کیفی تحلیل محتوا، که به استنباط نتایج بر اساس بودن یا نبودن ویژگی هایی در پیام تعریف شده است، غالباً در علوم اجتماعی- کاربردی توجه می شود. حامیان فنون کیفی در این فرض تردید کرده اند که فراوانی شاخص ها لزوماً نشانه اهمیت آنهاست. از نظر این گروه، ممکن است وجود یا حذف صنعتی واحد در اسناد، از فراوانی نسبی خصوصیات دیگر اهمیت بیشتری داشته باشد (هولستی، 1373، ص22). موضوع تحلیل محتوای کیفی می تواند تمامی انواع ارتباط ثبت شده در دست نوشته ها، مصاحبه ها، گفتمان ها، قواعد مشاهدات، نوارهای ویدئو، مستندات و مانند آنها) باشد.

هیژمن هشت نوع تحلیل محتوا را شناسایی کرده و توضیح داده، که عبارت است: تحلیل معانی بیان، تحلیل اسطوره و روایت، تحلیل گفتمان، تحلیل ساختاری یا نشانه شناختی، تحلیل تفسیری، تحلیل محاوره، تحلیل انتقادی و تحلیل نرماتیو.

پس از انتشار آثار زلیک هریس در اواخر دهه 50 و به ویژه وان دایک در اوایل دهه 70 تحلیل گفتمان به عنوان شیوه ای مقبول و مشهور در مطالعات ارتباطی و تحلیل پیام های رسانه ای مطرح شد.

تحلیل گفتمان

تحلیل گفتمان، که در زبان فارسی به سخن کاوی، تحلیل کلام و تحلیل گفتار نیز ترجمه شده است، به سبب بین رشته ای بودن، خیلی زود به عنوان یکی از روش های کیفی در حوزه های علوم سیاسی، علوم اجتماعی، ارتباطات و زبان شناسی انتقادی مقبول واقع شد.

در باره تحلیل گفتمان تعاریف گوناگونی وجود دارد. یول و براون در کتاب تحلیل انتقادی گفتمان، آن را این گونه تعریف کرده اند: تحلیل گفتمان تجزیه و تحلیل زبان در کاربرد است. در این صورت، نمی تواند منحصر به توصیف صورت های زبانی مستقل از اهداف و کارکردهایی باشد که این صورت ها برای پرداختن به آنها در امور انسانی به وجود آمده اند (فرکلاف، 1379، ص9). همچنین شیفرین و استابز گفته اند: تحلیل گفتمان می کوشد تا نظام و آرایش فراجمله ای عناصر زبانی را مطالعه کند و بنابراین، واحدهای زبانی نظیر تبادلات مکالمه ای یا متون نوشتاری را بررسی می کند (فرکلاف، 1379، ص 9).

تحلیل گفتمان می تواند در خصوص هر زمینه ای و یا در خصوص هر مشکل و یا موقعیتی به کار گرفته شود؛ زیرا تحلیل گفتمان اساساً یک خوانش تفسیری و ساختاری است. پس، از هیچ رهنمود ویژه ای پی روی نمی کند (در واقع، راهنمایی دقیق و خاصی برای این روش وجود ندارد). روایی وپایایی یک تحقیق و یافته های آن وابسته به بحث های منطقی است که وجود دارد. اعتبار تحلیل گفتمان به کیفیت قدرت نطق و بیان وابسته است.

پیشینه تحقیق

به سبب جدید بودن موضوع تحقیق و همچنین داخلی بودن موضوع اقتصاد مقاومتی، تحقیق های صورت گرفته در خصوص این موضوع، همگی داخلی و انگشت شمار است. البته برخی اظهار نظر ها، یادداشت ها، و سخنرانی ها نیز در این زمینه منتشر شده است.

سیف (1391) در مقاله خود، با استفاده از اصطلاح فنریت اقتصادی برگرفته از بریگاگلیو (2006)، به تبیین مفهوم اقتصاد مقاومتی و ارائه الگو برای اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. به اعتقاد وی، در موضوع اقتصاد مقاومتی، تعابیر متنوع و متفاوتی در ادبیات اقتصادی رایج شده است. تعبیری که معنای اصطلاحی ـ (و نه لغوی ـ آن را به تعریف مقام معظم رهبری نزدیک می کند فنریت اقتصادی است.

در این مقاله، ریسک تخریب اقتصاد ملی و نیز اقدامات رفتاری کشورها در این زمینه موضوع بحث قرار گرفته و محورهای چهارگانه فنریت اقتصادی بیان شده است. در بخش دیگر مقاله، مفهوم اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران با توجه به سخنان مقام معظم رهبری تشریح شده و مبتنی بر این بیانات، الگویی برای اقتصاد مقاومتی جمهوری ایران شامل مؤلفه های رشد اقتصادی، عدالت اقتصادی، ثبات اقتصادی و فنریت اقتصادی پیشنهاد شده است. همچنین در این تحقیق، راهبردهای چهارگانه مقابله، خنثا سازی، جذب و ترمیم، و پخش و تضعیف منطبق بر مسئله تحریم اقتصادی غرب تشریح و مصادیق آنها معرفی شده است.

میرمعزی (1391) در مقاله خود، با استناد به سخنان مقام معظم رهبری و مطالبی که ایشان از سال 1388 در باره اقتصاد بیان کرده اند، در صدد ارائه تفسیری روشن از اقتصاد مقاومتی برآمده است. به نظر ایشان، اقتصاد مقاومتی از دیدگاه مقام معظم رهبری، شکل خاصی از نظام اقتصادی اسلام است که در وضعیت حمله همه جانبه اقتصادی دشمن، که کیان نظام اسلامی را به خطر می اندازد، پدید می آید. در نظام اقتصادی اسلام، در این وضعیت، با تغییر در اولویت هدف ها و به تبع آن، در اصول راهبردی و سیاست های کلان و حاکمیت روحیه جهاد بر رفتارهای اقتصادی دولت و مردم، راهبردی کلان طراحی می شود که تهدید را تبدیل به فرصت کرده، موجب رشد جهشی می شود.

در تحقیقی دیگر تراب زاده جهرمی و همکاران (1392)، با روش نظریه پردازی داده بنیاد، سخنان مقام معظم رهبری را تحلیل نموده و الگوی مفهومی سخنان ایشان درباره ابعاد، ویژگی ها و الزامات اقتصاد مقاومتی استخراج نموده اند. این تحقیق محتوای مناسبی از سخنان رهبری معظم انقلاب فراهم نموده است که می توان در تحقیق حاضر نیز از آن استفاده کرد.

حسین زاده بحرینی (1392) در مقاله ای پس از طرح چند مقدمه، به تبیین مفهوم اقتصاد مقاومتی پرداخته است. ایشان معتقد است: اگر بخواهم تعریفی آکادمیک از واژه اقتصاد مقاومتی داشته باشم، بدون اینکه بخواهم آن را به رهبری منتسب کنم، عرض می کنم که اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که مدیریت آن، مدیریتی راهبردی و همه جانبه نگر است.

سیفلو (1393) در مقاله خود، با توسعه مفهومی مفاهیم دفاع، دفاع غیر عامل، جنگ، و جنگ اقتصادی، اقتصاد مقاومتی را به عنوان راهبرد دفاع غیر عامل اقتصادی تبیین و تشریح کرده است. عمده ترین نو آوری این تحقیق به توسعه مفهومی جنگ، آسیب، دفاع و دفاع غیر عامل و استفاده از آنها به منظور فراهم کردن یک چارچوب نظری و تحلیلی مناسب برای موضوعات اقتصادی و ارائه طریقی برای عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی مربوط است. مفهوم جنگ به بسیاری از حوزه های فنی و حتی علوم انسانی توسعه داده شده است و این توسعه مفهومی در بسیاری از حوزه ها، کاربرد نوی نیست و اصطلاحاتی همچون جنگ نرم، جنگ سایبری، شبیخون و تهاجم فرهنگی و مانند آن را می توان به عنوان نمونه ای از گسترش مفهومی جنگ دانست. از این رو، به کار بردن اصطلاح جنگ در خارج از مفهوم صرف نظامی آن، پدیده رایجی است که نشان از تقابل در عرصه های استفاده شده دارد.

در این مقاله، پس از اینکه جنگ از مفهوم صرف نظامی خارج شده و به جنگ اقتصادی نیز تعمیم یافته است، به گونه ای مشابه، دفاع نیز به همین نحو توسعه داده شده و دو نوع دفاع مسلحانه و دفاع غیر مسلحانه و در این بخش، دفاع غیر عامل تبیین شده است. از رهگذر تشریح این مسئله، این نتیجه حاصل شده است که بجز دفاع عامل، که مفهومی نظامی دارد، هر نوع اقدام پیش گیرانه ای را می توان به دفاع غیر عامل تعبیر کرد، در این راستا، هر اقدام پیش گیرانه کاهش آسیب پذیری از مصادیق دفاع غیر عامل است، ازاین رو، اقتصاد مقاومتی را می توان دفاع غیر عامل اقتصادی تعریف کرد. در این مقاله تلاش شده تا با بهره گیری از یافته های پژوهش های قبلی، تحلیل عمیق تری از مفهوم اقتصاد مقاومتی در چارچوب گفتمان مقام معظم رهبری ارائه شود.

مفهوم شناسی اقتصاد

اقتصاد در فارسی، به معنای میانه روی و متعادل بودن دخل و خرج است و در اصطلاح، تعریف عموماً پذیرفته شده ای در میان اقتصاددانان از آن وجود ندارد؛ زیرا تعاریف داده شده در درجه نخست، از جامعیت لازم برخوردار نیست و در ثانی، با مسلم فرض کردن موضوعات، این تعاریف به دور باطلی از تعاریف جدید کشیده می شود. تعاریف ذیل از علم اقتصاد بیشتر رایج است:

اقتصاد علمی است که رفتار انسان ها را به صورت رابطه ای میان خواسته ها و منابع کمیاب با کاربرد های مختلف مطالعه می کند.

علم اقتصاد عبارت است از: مطالعه اینکه جوامع چگونه تصمیم می گیرند که با استفاده از منابع محدود و کمیاب، چه کالایی با چه روشی و برای چه کسی تولید شود.

اقتصاد علمی است که چگونگی تصمیم گیری جامعه درباره تخصیص منابع کمیاب برای تولید کالا و خدمات جهت ارضای خواسته های نامحدود را بررسی می کند.

اقتصاد عبارت است از: شناخت، ارزیابی و انتخاب روش هایی که بشر برای تولید و توزیع کالا و خدمات از منابع محدود به منظور مصرف به کار می برد. (علوی، بی تا، ص 3)

موضوع و هدف این علم نیز به تبع تعاریف، محل اختلاف شدید است و شاید یک علت گستردگی شاخه ها و طبقه بندی ها همین باشد. اقتصاد خرد و اقتصاد کلان، اقتصاد سرمایه داری (کاپیتالیستی) و اقتصاد سوسیالیستی(کمونیستی)، اقتصاد اثباتی و اقتصاد هنجاری، اقتصاد نظری و اقتصاد کاربردی، اقتصاد جریان رایج (ارتدوکس) و اقتصاد دیگر اندیش (هترودوکس)، اقتصاد باز و اقتصاد بسته، اقتصاد توسعه و اقتصاد بین الملل، اقتصاد انرژی، اقتصاد ورزش، اقتصاد هنر، اقتصاد کشاورزی، اقتصاد صنعتی، اقتصاد بهداشت، اقتصاد اطلاعات و… تنها بخشی از این تنوع و گستردگی هستند. اینکه اقتصاد مقاومتی در کدام یک از دسته بندی ها و طبقه بندی ها مزبور قرار می گیرد، در مسیر مفهوم شناسی و نظریه پردازی می تواند راهگشا باشد. در ادامه، با استفاده از محتوای سخنان مقام معظم رهبری، به مفهوم شناسی اقتصاد مقاومتی خواهیم پرداخت و جایگاه مفهوم اقتصاد مقاومتی را در تنه گسترده درخت اقتصاد مشخص خواهیم نمود.

اقتصاد مقاومتی به مثابه یک نظام اقتصادی

هر نظام اقتصادی همواره در مجموعه ای از اصولی تجسم می یابد که زیربنای چارچوب خاص تنظیم فعالیت اقتصادی است. از یک سو، این مجموعه از اصول بر بینش فلسفی ویژه ای درباره فعالیت اقتصادی مبتنی است، و از سوی دیگر، تعامل این اصول چارچوب فعالیت اقتصادی را تشکیل داده، آن را به مسیر مطلوب این نظام هدایت می کند. بدین روی، در هر نظام اقتصادی، سه جزء وجود دارد: فلسفه اقتصادی، مجموعه اصول، و روش تحلیل عمل که متغیرهای اقتصادی را تعیین می کند.

فلسفه اقتصادی اساس فکری نظام را فراهم می کند؛ زیرا آرا آن نظام را درباره تولید، توزیع و مصرف در برمی گیرد و اصول و قواعد کارکرد آن نظام را در قالب نظریات معینی سامان می دهد. این فلسفه اقتصادی براساس موضع مذهبی، در برابر حیات، انسان و خداوند، نقش خود را ایفا می کند.

عنصر دوم هر نظام اقتصادی در مجموعه ای از قواعد و تنظیم ها و نهادهایی ظاهر می شود که چارچوب اجتماعی و قانونی و رفتاری نظام را پدید می آورند. این عنصر شامل اموری از این قبیل می شود: تنظیم ملکیت و تملک ابزار تولید به وسیله افراد به صورت مستقیم و به وسیله عموم مردم به صورت مجموعی یا به وسیله دولت به سبب حاکمیتش؛ مقرراتی که برای رفتار فرد وضع شده است و حدود مجاز برای کالاها و خدماتی که امکان دست یابی به آنها وجود دارد؛ و شکل ها و حدود معاملات اقتصادی که مردم می توانند انجام دهند. این مجموعه از قواعد، معیارهای رفتاری افرادی را که تصمیم های اقتصادی می گیرند ـ یعنی: تولیدکننده و مصرف کننده ـ نیز شامل می شود.

عنصر سوم نظام اقتصادی، روش عمل آن است. روش عمل هر نظام بر بنیان آن نظام مبتنی است، و بنیان نظام نیز به وسیله اصول و قواعد اساسی ویژه آن نظام شکل می گیرد. در هر نظام، مجموعه ای از قواعد وجود دارد که پی روی از آنها برای تضمین سیر عمل آن نظام لازم است.

برخی معتقدند: اقتصاد مقاومتی یک نظام اقتصادی است، که در این صورت، هم ارز اقتصاد سرمایه داری، اقتصاد سوسیالیستی و اقتصاد اسلامی قرار می گیرد. روشن است که چنین تعبیری به سبب هم ارزی اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اسلامی صحیح نیست. ولی می توان این فرضیه را مطرح کرد که اقتصاد مقاومتی مترادف اقتصاد اسلامی است، و به عبارت بهتر، نظام اقتصاد اسلامی همان نظام اقتصاد مقاومتی است.

میرمعزی (1391) این فرضیه را با بیان ذیل مردود می داند:

اگر مقصود وی (مقام معظم رهبری) از اقتصاد مقاومتی همان نظام اقتصادی اسلام بود، وجهی نداشت که به جای تاکید بر تحقق نظام اقتصادی اسلام و بیان ویژگی های آن، از اصطلاح اقتصاد مقاومتی استفاده کرده و بر تحقق آن تاکید کند

وی در ادامه، در خصوص اقتصاد مقاومتی چنین اظهار نظر می کند: در نتیجه، اقتصاد مقاومتی از دیدگاه مقام معظم رهبری، شکل خاصی از نظام اقتصادی اسلام است که در وضعیت تهدید و فشار اقتصادی دشمن پدید می آید. (میرمعزی، 1391، ص؟).

استدلال یاد شده برای اینکه اقتصاد مقاومتی از دیدگاه رهبری لزوماّ باید در ظرف اقتصاد اسلامی تفسیر شود، این است که مقام معظم رهبری در سخنان متعددی بر ضرورت در نظر گرفتن مبانی، ارزش ها و دستور های اسلامی در علوم انسانی و از جمله علم اقتصاد و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تأکید کرده اند (میر معزی، 1391، ص؟).

در نقد این نظر، اولاً باید اشاره کرد که نظام اقتصاد اسلامی به علل گوناگون تاریخی، نظام تازه تأسیسی است و تاکنون نتوانسته است به صورت عملی ظهور و بروز نموده، به صورت یک نظام حاکم رفتار نماید. حتی با نادیده گرفتن دیدگاه های رقیب در این خصوص، که معتقدند: چنین نظامی وجود ندارد، این نظام همچنان دوران تکوین و نظریه سازی و نظریه پردازی خود را طی می کند و دست کم تاکنون مجال ظهور عملی پیدا نکرده است.

از این رو، چگونه می توان گفت آنچه خود هنوز کاملاً مشخص نشده و هنوز در کش و قوس اثبات و ثبوت است، شکل خاصی از آن مطمع نظر است که قرار است به بیان مقام معظم رهبری، سامان بخش اقتصادی کشور و انقلابی به این عظمت در حال و آینده باشد؟ ثانیاً، آیا اگر این نظریه توسط شخص یا گروهی غیر از مقام معظم رهبری ارائه می شد آنگاه همچنان شکل خاصی از نظام اقتصاد اسلام بود؟ ثالثاً، ویژگی ها و مؤلفه هایی که تاکنون توسط مقام معظم رهبری برای اقتصاد مقاومتی مطرح شده هرگز مشابه عناصر و کارکرد های نظام اقتصادی نیست. هر نظام اقتصادی شامل سه جزو فلسفه اقتصادی، مجموعه اصول، و روش تحلیل عمل است که در سیاست های ابلاغی و مؤلفه های اقتصاد مقاومتی مشاهده نمی شود.

البته پرواضح است که نظام اقتصاد اسلامی بهترین ظرف برای اجرای اقتصاد مقاومتی برای جمهوری اسلامی ایران است، ولی نمی توان اجرا و عملیاتی شدن اقتصاد اسلامی را فقط در این ظرف مقدور دانست و با این استدلال تا زمان پیاده سازی و به عبارت بهتر، استخراج و مدون شدن نظام اقتصاد اسلامی، اجرا و تحقق بخشی اقتصاد مقاومتی را به تعویق انداخت. علاوه بر آن، هیچ یک از سخنان مقام معظم رهبری حاکی از این نیست که اقتصاد مقاومتی مترادف نظام اقتصاد اسلامی یا شکل خاصی از آن است، و یا اینکه برای اجرای اقتصاد مقاومتی، مظروفی جز نظام اقتصاد اسلامی وجود ندارد؛ چه اینکه خلاف آن نیز از بیانات معظم له مستفاد است. برای نمونه:

گرایش به اقتصاد مقاومتی، مخصوص ما هم نیست. امروز در بسیاری از کشورها – بخصوص در این سال های اخیر – با تکانه های شدید اقتصادی، که در دنیا به وجود آمد، کشورهای متعددی به دنبال مقاوم سازی اقتصاد خودشان برآمدند. البته هر کشوری شرایط خاص خودش را دارد. این اقتصاد سرمایه داری با مشکلاتی که ناشی از این اقتصاد بود، از غرب و از آمریکا سرریز شد به بسیاری از کشورها؛ و اقتصاد جهانی در مجموع، یک کل مرتبط به یکدیگر است. طبعاً کشورها از این مشکلات کم وبیش متأثر شدند؛ بعضی بیشتر، بعضی کمتر. بنابراین، خیلی از کشورها درصدد برآمدند که اقتصاد خودشان را مقاوم سازی کنند؛ به تعبیری، همین اقتصاد مقاومتی را به شکل متناسب با کشورهایشان برنامه ریزی کنند، تحقق ببخشند (مقام معظم رهبری، 1392).

شاید بهترین تفسیر، بی طرفی و خنثا بودن اقتصاد مقاومتی نسبت به ظرف اجرایی آن است. به عبارت دیگر اقتصاد مقاومتی منحصر نظام اقتصادی خاصی نیست.

منابع

ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، 30/11/1392، در: khamenei.ir

مقام معظم رهبری (1393)، سخنرانی در حرم مطهر رضوی، 1/1/1393، در: khamenei.ir

مقام معظم رهبری (1393)، سخنرانی در حضور جمعی از مسئولان دستگاه های مختلف، فعالان اقتصادی، و مدیران مراکز علمی و رسانه ای و نظارتی، 20/12/1392، در: khamenei.ir


مطالب مرتبط:
نظرات بینندگان

نظری ثبت نشده است

  ارسال دیدگاه

  توجه نمایید
  • در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «خوبان خبر» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • خوبان خبر از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
  • تنها خالی نماندن متن دیدگاه الزامی است.
  • telegram khoobankhabar

    telegram khoobankhabaradvads