کد خبر: 92729 - تاریخ: شنبه، 17 اکتبر 2015 - 23:28

سوگنامه حسینی

دختری که شهادتش، کار خطبه امام سجاد(ع) در شام را کامل کرد

دو جریان باعث دگرگونی شام و تغییر رفتار یزید شد، یکی خطبه امام سجاد (ع)، که در این خطبه ایشان پیغمبر را با عظمت یاد کردند و انتصاب خود را به پیغمبر بیان نمودند، و دیگری جریان دختر مظلوم امام حسین (ع) بود.

به گزارش خوبان: عاشورا برهه ای از تاریخ است و کربلا، سرزمینی کوچک از گستره بی کران زمین. با این حال، این برگ زرین تاریخ، حرکت و پویایی را ارمغان جهانیان ساخته که همگان در پرتو این مشعل های مقدس، شب های دیجور را به صبح رسانده و با اقتدا به آنان، از خطر رهزنان ایمان و هواپرستان دنیاگرا رهیده ، ایمانشان را حفظ کرده اند. یکی از این نقش آفرینان، رقیه، دختر سه ساله امام حسین علیه السلام است که هر چند عمری کوتاه داشت؛ ولی در پرتو تربیت دینی چنان آموزه های نورانی از خود بر جای نهاد که انقلابیون از او عبرت بگیرند و در مقابل او زانو بزنند.

به راستی، دستانِ کوچک، ولی پرتوان او قدرتی دارند که با هزاران ضربه شمشیر برابری می کند.
قطره های اشکش، سیلی بود که خواب و آرامش را از امویان ربود و پایه های ستم و بیداد را از ریشه کند.
ندای آرامش آفرین و پیام سترگ او در رواق تاریخ طنین انداز شد و بوی نا و کهنگی را از زمینیان برگرفت و عشق و ایثار و اخلاص و پرواز را ارزانی راهشان داشت.

سلام و درود خدا بر او که با ناله جانسوز خویش، پرچم کربلا را برافراشته داشت و سرانجام به بلندای ابدیت پرکشید و روح امید، گرمی، لطافت و عشق را به همه آزادگان جهان هدیه کرد.(۱)

روز سوم؛ حضرت رقیه سلام الله علیها

توسل مان به سه ساله ابی عبدالله است . در خانه اش برویم.

توضیحی عرض می کنم . توضیح این است که ببیند ما در اسم این نازدانه اصراری نداریم . ببینید! یک وقت بیایی بگویی که اصلا امام حسین همچنین بچه ای نداشت . نه ! این خلاف تحقیق است. این سه ساله این نازدانهکه قبر نازنینش در دمشق است این دختر امام حسین بوده است . منتها ظلم ظالمان – که خدا از آنها نگذرد – این قدر زیاد بوده که شما می بینید ما در اثر این ظلم ها چقدر اختلاف در همان تاریخ وفات داریم . اختلاف در تاریخ ولادت داریم . خب حالا امکان دارد که ظلم به جایی برسد که اسم نازدانه ای هم تحریف هم بشود محو بشود.

من همیشه می گویم سه ساله ابی عبدالله . بعضی ها می گویند رقیه . حالا شاید هم رقیه بوده. این را هم کسی نمی تواند ردش بکند . شاید اصلا رقیه نبوده و اسم دیگری داشته ما نمی دانیم محو شده و ظلم آن را از بین برده است …..ما می گوییم سه ساله -نازدانه -جان ما به قربانش. (۲)….

دو جریان باعث دگرگونی شام و تغییر رفتار یزید شد، یکی خطبه امام سجاد (ع)، که در این خطبه ایشان پیغمبر را با عظمت یاد کردند و انتصاب خود را به پیغمبر بیان نمودند، و دیگری جریان دختر مظلوم امام حسین (ع) بود.(۳)

مزار کنونى حضرت رقیه بنت الحسین (علیهما السلام) در شام، از اول مشهور بوده، گویا حضرت امام حسین (علیه السلام) نشانى را از خود در شام به یادگارى سپرده است، تا فردا کسانى پیدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت (علیهم السلام) و حوادث آن پردازند، این دختر خردسال گواه بزرگى است بر اینکه در ضمن اسیران حتى دختران خردسال نیز بوده اند.

دفن این طفل خردسال (حضرت رقیه علیهاالسلام) در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت، و ستم روا داشته بر ایشان دارد، آن ستمى که تمام پیامبران از آدم تا خاتم بر آن گریستند، تا آنجا که خدا عزاى امام حسین علیه السلام را بر آدم خواند….(۴)

روزشمار محرم/ روز سوم/ نمى گذارم تو به حسین علیه السّلام نزدیك شوى

عمربن سعد یک روز بعد از ورود امام به کربلا یعنی روز سوم محرم با چهار هزار سپاهی از اهل کوفه وارد کربلا شد. و عروة بن قیس احمسى را به سوى حسین علیه السّلام فرستاد و به وى گفت: نزد حسین برو و از او بپرس كه براى چه آمدى؟ و چه مى خواهى؟

چون عروه از كسانى بود كه براى حسین علیه السّلام نامه نوشته بود لذا خجالت كشید كه نزد او برود. عمر بن سعد این كار را به همۀ سرانى كه براى حسین علیه السّلام نامه نوشتند پیشنهاد كرد و همۀ آنها امتناع كردند و خوش نداشتند این كار را به عهده بگیرند.

بالاخره كثیر بن عبد اللّه شعبى كه سواركارى شجاع و هیچ چیز جلودار او نبود از جایش برخاست و گفت:
من به سوى او مى روم، و به خدا سوگند اگر بخواهى او را غافلگیر مى سازم و مى كشم.

عمر به او گفت: نمى خواهم او را غافلگیر كنى و بكشى، بلكه نزد او برو و از او بپرس براى چه به اینجا آمدى؟

كثیر به سوى حسین علیه السّلام رفت، چون ابو ثمامۀ صائدى او را دید به حسین علیه السّلام گفت: یا ابا عبد اللّه! خداوند كارهایت را به نیكى ختم كند، بدترین اهل زمین و پرجرئت ترین آنها در قتل و خونریزى به سوى شما آمده است.

سپس ابو ثمامه به سوى او برخاست و به وى گفت: شمشیرت را كنار بگذار.

گفت: نه، بلكه من فرستاده هستم؛ اگر مى شنوید، آنچه را كه بدان فرستاده شدم، مى گویم و اگر نپذیرید، باز مى گردم.

ابو ثمامۀ صائدى گفت: پس من قبضۀ شمشیرت را در دست مى گیرم و آن وقت تو حاجتت را بازگو كن.
گفت: نه به خدا سوگند كه تو دست به آن نمى برى.

ابو ثمامه گفت: پیغامت را به من بگو و من آن را از طرف تو ابلاغ مى كنم، و نمى گذارم تو به حسین علیه السّلام نزدیك شوى. زیرا كه تو آدم بدكارى هستى.

پس به همدیگر دشنام دادند و كثیر نزد عمر بن سعد بازگشت و جریان را به او گفت.

خداوند جنگ با او را نصیبم نكند

پس عمر بن سعد قرّة بن قیس حنظلى را خواست و به وى گفت: واى بر تو اى قرّة! نزد حسین برو و از او بپرس كه براى چه آمده و چه مى خواهد؟

قرّه به سوى حسین علیه السّلام رفت، چون حسین علیه السّلام دید كه او مى آید فرمود: آیا این مرد را مى شناسید؟

حبیب بن مظاهر گفت: آرى، این مردى است از خاندان حنظله از قبیلۀ تمیم، او خواهرزادۀ ما است و من او را فردى با تدبیر و خوش فكر مى دانستم و گمان نمى كردم او را در چنین موقعیتى ببینم.

قرّه نزد حسین علیه السّلام آمد و سلام داد و پیغام عمر بن سعد را به آن حضرت رساند.

حسین علیه السّلام به او فرمود: مردم شهرتان براى من نامه نوشتند كه به سوى ما بیا، حال اگر از من بیزار شدید، باز مى گردم.

آنگاه حبیب بن مظاهر گفت: واى بر تو اى قرّه! كجا برمى گردى؟ آیا نزد این مردم ستم پیشه برمى گردى؟ این مرد را یارى كن، مردى كه خداوند به واسطۀ پدرانش تو را عزیز و گرامى داشت.

قرّه گفت: نزد صاحب خویش برمى گردم و جواب پیغامش را به او مى رسانم و آنگاه در این باره فكر مى كنم.
پس به سوى عمر بن سعد بازگشت و سخنان حضرت را به او رساند.

عمر بن سعد گفت: امیدوارم خداوند جنگ با او را نصیبم نكند.

زائرین قبرم را تا سه روز پذیرایی کنید

از وقایعی که در روز سوم ذکر شده است این است که امام علیه السلام ساکنین آنجا را احضار کرد و اطراف و نواحی قبر خود را از اهل نینوا و غاضریه به مبلغ شصت هزار درهم خرید و به آنها بخشید. به شرط اینکه مردم را به قبر آن حضرت راهنمایی کنند و زائرین قبر مطهر را تا سه روز پذیرایی و میهمانی نمایند. امام صادق علیه السلام فرمودند:مساحت حرم آن حضرت که خریده شد، چهار میل در چهار میل بود که بر اولاد و محبین حضرت حلال و بر دیگران حرام می باشد.(۶)

۱۵ – زهیر بن سلیم: انگاه که سپاه کوفه تصمیم به جنگ با امام علیه‏السلام گرفتند، او از جمله کسانى بود که شب عاشورا به خدمت امام آمد و به اصحاب آن حضرت پیوست(۷) و همانند مشتاقان جنگید تا این که در حمله اول شهید شد و بعد از رسیدن به فیض شهادت به فیض دیگرى نیز نائل آمد و آن این که در زیارات ناحیه مقدسه سلام بر او آمده است.(۸)

عبدالله بن عمیر گفت: به خدا سوگند من مشتاق جهاد با اهل شرک هستم و امیدوارم جنگ با این جماعت که با پسر دختر پیامبرشان مى‏جنگید، کمتر از جهاد با مشرکین از نظر ثواب، نباشد. پس نزد همسرش ام وهب آمد و او را از این ماجرا آگاه و تصمیم خودش را گوشزد کرد، همسرش گفت: درست اندیشیده‏اى، خداوند تو را به بهترین راه ها و درست‏ترین اندیشه‏ها راهنمایى کند، همین کار را بکن و مرا نیز با خود ببر.

۱۶ – سالم (غلام عامر بن مسلم ):
او غلام عامر بود و در بصره سکونت داشت، و عامر از شیعیان آن شهر بشمار مى‏رفت، و هنگامى که یزید بن ثبیط با فرزندان خود و برخى دیگر در مکه به خدمت امام علیه‏السلام آمدند، این دو نیز به همراه آنها به امام ملحق و با او به کربلا آمدند.(۹)

۱۷ – سالم بن عمرو: او اهل کوفه و از شیعیان بود، و در ایام مهادنه که هنوز کار امام علیه‏السلام با سپاه کوفه به جنگ نیانجامیده بود، به کربلا آمد و به اصحاب امام ملحق شد.(۱۰)

۱۸ – سوار بن ابى حمیر: او نیز قبل از شروع جنگ به امام و یارانش ملحق شد، و در حمله اول مجروح گردید. او را سپاه کوفه اسیر کرده و نزد عمربن سعد بردند، عمربن سعد خواست او را به قتل برساند، خویشان او که در سپاه کوفه بودند از ابن سعد خواستند که او را آزاد نماید، و چون او مجروح شده بود پس از شش ماه به شهادت رسید و در عبارت زیارت ناحیه آمده است: «السلام على الجریح المأسور سوار بن ابى حمیر الفهمى».(۱۱)

۱۹ – شبیب بن عبدالله: او دلاورى شجاع بود که با سیف و مالک فرزندان سریع به اردوى امام علیه‏السلام پیوسته است و قبل از ظهر روز عاشورا از جمله کسانى بودکه در حمله اول شهید شدند.(۱۲)

۲۰ – عائذ بن مجمع: او به همراه پدرش مجمع بن عبدالله در بین راه به امام علیه‏السلام ملحق شد و حر بن یزید خواست نگذارد، امام علیه‏السلام فرمود: اینها یاران منند و نباید آنها را از این کار بازدارى. آنها به امام علیه‏السلام ملحق شدند و راهنماى آنها طرماح بود؛ و صاحب «حدائق» او را در شمار شهداى حلمه اول ذکر کرده و دیگران گفته‏اند با پدرش در یک جا شهید شدند و این قبل از حلمه اول در آغاز جنگ بوده است. (۱۳)

منابع:
۱- فرشته غم ویژه نامه حضرت رقیه علیها السلام، ابوالفضل هادی منش، صص ۵-۴
۲- سیمای قرآن و عترت به نقل از کتاب روضه های استاد فاطمی نیا
۳- حاج آقا خوشبخت، خبرگزاری فارس ۰۳/۱۰/۱۳۹۱
۴- میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، باشگاه خبرنگاران جوان،۲۸/۰۸/۱۳۹۱
۵- ترجمه الارشاد شیخ مفید ج۲ صص۱۷۷-۱۷۲
۶- مقتل از مدینه تا مدینه، سید محمد جواد ذهنی تهرانی ص۳۴۴ به نقل از کشکول شیخ بهایی
و قصه کربلا به نقل از مجمع البحرین ۴۶۱ /۵، لغه کربل
۷- قصه کربلا به ضمیمه قصه انتقام ، علی نظری منفرد به نقل از ابصار العین، ۱۰۹.
۸- همان به نقل از نتقیح المقال ۱/۴۵۲.
۹- ابصار العین، ۱۱۱
۱۰- ابصار العین، ۱۰۸
۱۱- قصه کربلا به نقل از مقتل الحسین، مقرم ۲۵۴
۱۲- ابصار العین، ۷۹
۱۳- ابصار العین، ۸۶

 

منبع: جهان نيوز

انتهاي پيام/72


مطالب مرتبط:
نظرات بینندگان

نظری ثبت نشده است

  ارسال دیدگاه

  توجه نمایید
  • در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «خوبان خبر» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • خوبان خبر از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
  • تنها خالی نماندن متن دیدگاه الزامی است.
  • telegram khoobankhabar

    telegram khoobankhabaradvads