کد خبر: 92457 - تاریخ: پنج‌شنبه، 15 اکتبر 2015 - 18:40

محرم یادآوری حسینی بودن و حسینی شدن

چرا امام حسين عليه السلام با اينكه فهميدند مسلم بن عقيل – فرستاده ي ايشان – توسط كوفيان به شهادت رسيده و در حقيقت مردم كوفه از رأي خود برگشته اند، باز هم به حركت خود به سمت كوفه ادامه دادند؟

به گزارش خوبان:  آمدن محرم یادآوری حسینی بودن و حسینی شدن ماست . هم عهدی با سیدالشهدا علیه السلام و تجدید دوباره بیعتمان با حسین علیه السلام که: هیهات من الذله

آغاز محرم فریاد هل من ناصر ینصرنی شیعه در امتدا فریاد ماندگار حسین علیه السلام است برفراز ۱۴۰۰سال،تا به گوش همه آزادگان تاریخ برسد و راه خود را در مقاومت، شجاعت، ایثار، غیرت و انسانیت با قطب نمای حسینی بیابند.
و چه زیباست نوشتن از عظمتی که با گوشت و خونمان آمیخته و حرارتی خاموش ناشدنی که برای پاسداشت اسلام ،همه ساله در وجودمان شعله می گیرد. آن چنان که امام رحمه الله علیه فرمودند:
این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگاه داشته است.

… ورودیه
از مصائب بسیار سنگین ابتدای قیام امام حسین علیه السلام ، مصیبت شهادت حضرت مسلم علیه السلام است.

اولین شهید واقعه عاشورا که مورد وثوق امام علیه السلام بود

عقیل سالی که مسلمان شد، خداوند پسری به او داد، به همین خاطر نام او را مسلم گذاشت، مسلم بن عقیل. اصلاً به مسلم می‌گویند: مسلم، یعنی مسلمان. سالی که حضرت عقیل ایمان آورد به رسول اکرم(صلی‌الله علیه و آله و سلم)، همان سال خداوند به ایشان پسری داد و ایشان نام او را مسلم گذاشتند.

مادر مسلم خوشبختانه افتخار ماست که ایرانی بوده، گرچه بعضی‌ها هم گفته‌اند: ایرانی نبوده ولی محقق و متتبع و علامه میرزا خلیل کمره ایکتابی نوشته درباره مسلم بن عقیل که می‌شود گفت که: بهترین و عمیقترین کتاب ناب هم هست. ایشان ثابت می‌کند که، مادر مسلم ایرانی است.
امام حسین علیه السلام وقتی حکم را می‌دهد به ایشان حکم این است .
می نویسد: ‌ای مردم کوفه(این دست خط امام حسین علیه السلام است ( إرشاد مفید، ج‏۲، ص‏۳۹) من فرستادم به سوی شما «اَخِی» برادرم را «وَ ابْنَ عَمِّی» پسر عمویم را «وثِقَتِی» کسی را که مورد وثوق من است، مورد اطمینان من است. «مِن اَهْلِ بَیْتِی» این مسلم از اهل بیت من است .
مسلم بن عقیل اولین شهیدی بود که قبل از واقعه کربلا سفیر امام حسین(ع) بود، نماینده امام‌حسین(ع) بود. وقتی مردم کوفه دعوت کردند ایشان آمد که وضعیت کوفه را بررسی کند. هجده هزار نفر با او بیعت کردند بعد هم بیعت را شکستند. (۱)

امام حسین علیه السلام در آخرین لحظات به یاد کدام شهید بودند؟

…چه طور شد این همه جمعیت دور مسلم بودند، ولی وقتی شب می شود و برای نماز مغرب به مسجد می رود سی نفر با او بودند؟ آن هجده هزار نفر یا حداقل دوازده هزار نفر کجا هستند ؟ نماز مغرب که تمام می شود و وارد صحن مسجد می شود ده تا می شوند از در مسجد که بیرون می آید، می بیند یک نفر هم با او نیست.

در تاریخ می نویسند اصلاً نه خانه ای و نه پناهگاهی داشت. عامّه می نویسند که مسلم در کوچه های کوفه سرگردان بود. آنها که این طور به او هجوم آوردند و بیعت کردند چه شد که کار به اینجا رسید؟ بالاخره حضرت مسلم بعد از سرگردانی به همان پیر زن طوعه میرسد، او راهش می دهد، می گوید تشنه ام برای من آب بیاور. بعد هم می آید بیرون و محاصره اش می کنند.

محمد بن اشعث به او امان می دهد و آن خبیث رو می کند به مسلم .می بیند مسلم دارد های های گریه می کند. می گوید برای چه داری گریه می کنی؟ برای کاری که تو قیام کردی نباید ضعف نشان بدهی که حالا تو گریه می کنی؟ گفت: «والله لا ابکی لنفسی» به خدا قسم من برای خودم گریه نمی کنم، «ولکن أبکی للحسین»
من دارم برای حسین گریه می کنم، من دارم برای زن و بچّه حسین گریه می کنم که دست اینها را گرفته است و دارد سمت شماها می آید من برای این گریه می کنم. لذا وقتی می آید دارالعماره، آنجا می گوید یکی بیاید من وصیت کنم. سه تا وصیت می کند، یک؛ زره من را بفروشید و قرض هایم را بدهید. دو؛ نامه ای به حسین بنویس بگو نیاید چون من او را به کوفه راهی کردم، حسین جان دست زن و بچّه ات را گرفتی کجا می آیی؟

مقرم می نویسد وقتی داشتند حضرت مسلم را از پله های دارالعماره بالا می بردند، همینطور تسبیح و تکبیر و استغفار به زبان می گفت. بالای بام رسید اوّل ایستاد و دو رکعت نماز خواند، بعد بلند شد رویش را سمت مدینه کرد السلام علیک یا اباعبدالله بر مولایش حسین سلام داد. به نظر من(مسلم) در تاریخ اولین کسی است که از راه دور به حسین(علیه السلام) سلام داد. ابی عبدالله هم وفاداری کرد، در آخرین لحظات یاد مسلم کرد: «فنظر یمیناً و شمالا» یک نگاه به راست کرد و یک نگاه به چپ کرد «فلم یر من اصحابه احدا» حسین هیچ یک از اصحابش را ندید «فنادی یا مسلم بن عقیل و یا هانی بن عروه»(۲)

روزشمار محرم

به همان جايى كه آمده ام باز مى گردم.
[کاروان حسینی] دو منزل به كوفه مانده بود كه ناگاه حر بن يزيد با هزار سوار بر حسين (ع)
آشكار شد.
حضرت پرسيد: ” آيا براى يارى ما آمده اى، يا براى جنگ با ما ؟
حر گفت: يا ابا عبد الله ! به جنگ شما آمده ام.
حسين علیه السلام فرمود:
لا حول ولاقوة الا بالله العلى العظيم وسپس سخنانى به يكديگر گفتند. تا آن كه ابا عبد الله علیه السلام گفت: اگر رأى شما با نامه اى كه فرستاديد وبا آنچه فرستادگان شما گفتند مخالف است، به همان جايى كه آمده ام باز مى گردم.
حر ويارانش از مراجعت او جلوگيرى كردند.
حر گفت: ” يا بن رسول الله!
راهى را انتخاب كن وبرو كه نه به كوفه روى ونه به مدينه، تا من نزد ابن زياد عذرى داشته باشم وبگويم حسين (ع) از راهى رفته بود كه من او را نديدم.
ابا عبد الله راه دست چپ را انتخاب فرمود وبه « عذيب هجانات» رسيد. در اين موقع نامه ابن زياد را به حر دادند. در آن نامه او را در امر حسين سرزنش نموده ودستور داده بود كار را بر او سخت بگيرد.
حر ويارانش سر راه حسين (ع) را گرفتند واو را از رفتن منع كردند.

[امام علیه السلام با یارانشان درمورد ناپایداری دنیا ، کمی دینداران و شهادت در راه حق گفتگو می کنند و ] راوى مى گويد: سپس حسين علیه السلام از جا برخاست وسوار شد، ولى لشكر حر گاهى از رفتن ممانعت مى كردند وگاهى از عقب او مى آمدند.(۳)
چون آخر شب شد، امام عليه السّلام به یاران خود دستور داد با خود آب حمل كنند، سپس فرمان حركت داد. پس از قصر بنى مقاتل كوچ كرد.

استرجاع امام علیه السلام
عقبة بن سمعان گفت: ساعتى با او حركت كرديم، حضرت در همان حالى كه سوار بر پشت اسب خود بود كمى خوابش گرفت سپس بيدار شد در حالى كه اين عبارت را زمزمه مى‌كرد: «انّا للّه و انّا اليه راجعون و الحمد للّه رب العالمين» پس دو يا سه بار اين را تكرار كرد.
على بن الحسين عليه السّلام سوار بر اسب نزد او آمد و گفت: براى چه حمد و سپاس خدا را كردى و استرجاع گفتى؟
حضرت فرمود: فرزندم! اندكى خوابم گرفت پس در خواب سوارى پيش رويم ظاهر شد كه مى‌گفت: اين جماعت در حركت هستند و اجل‌هاى ايشان به سويشان حركت مى‌كند، پس دانستم كه اين خبر مرگ ما است كه به ما داده مى‌شود.
على بن الحسين عليه السّلام گفت: اى پدر! خداوند تو را از هر بدى مصون بدارد، مگر نه اين است كه ما برحقّيم؟
حضرت فرمود: آرى به آن خدايى كه بازگشت همۀ بندگان به سوى او است.
على عليه السّلام گفت: پس باكى نداريم اگر كه بر حق بميريم.
حسين عليه السّلام به او فرمود: خداوند بهترين پاداشى را كه به فرزندى از طرف پدرش عطا مى‌نمايد، به تو عنايت فرمايد.(۴)

پاسخ به شبهه ای درباره سفر امام حسین علیه السلام به کوفه

چرا امام حسين عليه السلام با اينكه فهميدند مسلم بن عقيل – فرستاده ي ايشان – توسط كوفيان به شهادت رسيده و در حقيقت مردم كوفه از رأي خود برگشته اند، باز هم به حركت خود به سمت كوفه ادامه دادند؟
پاسخ: اين سؤال در صورتي مطرح است كه علت اصلي قيام امام را دعوت كوفيان بدانيم، در حالي كه عوامل متعددي در قيام امام دخيل بود. من جمله سه عامل مهم، يعني عدم بيعت امام با يزيد، دعوت كوفيان و امر به معروف و نهي از منكر. كه امر به معروف و نهي از منكر مهمترين عامل و انگيزه ي قيام امام حسين عليه السلام بشمار مي‌رود. چه كوفيان دعوت مي‌كردند و چه دعوت نمي كردند، قيام امام صورت مي‌پذيرفت. استاد شهيد مطهري رضي الله عنه مي‌افزايند: آنچه در كتابهاي مدارس گذشته آمده بود و در آن انگيزه قيام امام حسين عليه السلام را نامه‌هاي مردم كوفه معرفي مي‌كردند، حرفي است بي اساس و خلاف واقع؛ زيرا امام حسين عليه السلام قيام و نهضت خويش را از مدينه آغازکرده بود، درحالی که نامه های مردم کوفه پس از دو ماه اقامت در مکه به دست آن حضرت می رسد.(۵)

اصحاب الحسین علیه السلام
۱ – ادهم بن امیه:از شیعیان بصره بود که در خانه ماریه(۶) اجتماع مى‏کردند، او با یزید بن ثبیط از بصره به مکه آمد و به امام علیه‏السلام پیوست.(۷)
۲ – امیْ بن سعد: او از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام و از تابعین و ساکن کوفه بوده، و چون از آمدن امام حسین علیه‏السلام به کربلا آگاهى یافت، در ایام مهادنه(۸) به خدمت امام حسین آمد.(۹)
۳ – بشر بن عمر: او از تابعین بود و دلاورى فرزندان او در جنگ‌ها معروف است، در ایام مهادنه به خدمت امام علیه‏السلام آمد.(۱۰)
۴ – جابر بن حجاج: جابر از یاران شجاع امام حسین علیه‏السلام بوده و قبل از ظهر روز عاشورا به شهادت رسید.(۱۱)
۵ – حباب بن عامر: او در کوفه سکونت داشته و از شیعیان است، و با مسلم بن عقیل بیعت کرده و در بین راه به امام علیه‏السلام ملحق گردید.(۱۲)
۶ – جبلة بن على: از شجاعان کوفه و از ابتداى امر با مسلم بود و سپس نزد امام حسین علیه‏السلام آمد.(۱۳)
۷ – جنادة بن کعب: از مکه مصاحب امام بود و او و خانواده‏اش به همراه امام به کربلا آمدند.(۱۴)

منابع:

۱-سایت درسهایی از قرآن۰۳/۰۵/۱۳۷۰
۲- روضه های محرم حاج آقا مجتبی تهرانی
۳- ترجمه اللهوف فی قتل الطفوف، سیدبن طاووس

۴- الارشاد شیخ مفید
۵-عاشورا بر ساحل ، نگاهی به زندگانی حسین بن علی علیه السلام ،هادی قطبی ص۱۴۱
۶-«ماریه» زنى از شیعیان بصره بوده و خانه او محل اجتماع و تصمیم‏گیرى شیعیان بوده است.

۷- قصه کربلا به ضمیمه قصه انتقام ، علی نظری منفرد به نقل از ابصار العین ۱۱۲. و در «وسیلة الدارین» ۹۹ آمده است که او از اصحاب رسول خدا بوده و حدیث از ایشان نقل کرده است.
۸- «مهادنه» ایامى را گویند که بین دو سپاه مذاکره بوده است و کار به جنگ نیانجامیده است.
۹- ابصار العین، ۱۱۴.
۱۰- ابصار العین، ۱۰۳.
۱۱- ابصار العین، ۱۱۲.
۱۲- ابصار العین، ۱۱۳. و در «وسیلة الدارین» ۱۱۷ آمده است که او به میدان آمد و مبارزه کرد و شهید شد.
۱۳- ابصار العین، ۱۲۴.
۱۴- ابصار العین، ۹۴

 

منبع: جهان نیوز

انتهای پیام/82


مطالب مرتبط:
نظرات بینندگان

نظری ثبت نشده است

  ارسال دیدگاه

  توجه نمایید
  • در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «خوبان خبر» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • خوبان خبر از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
  • تنها خالی نماندن متن دیدگاه الزامی است.
  • telegram khoobankhabar

    telegram khoobankhabaradvads