کد خبر: 64771 - تاریخ: دوشنبه، 10 نوامبر 2014 - 18:13

دو روی سکه یک دعوا؛

اصل ماجرای کتک کاری آقای جانباز در فرمانداری فومن از زبان خود آقای فرماندار!

چندی قبل خبری از درگیری یک جانباز ۴۰درصد با برخی از کارمندان فرمانداری فومن در رسانه ها منتشر شد.

به گزارش خوبان به نقل از بهجت نیوز، چندی قبل خبری از درگیری یک جانباز ۴۰درصد با برخی از کارمندان فرمانداری فومن در رسانه ها منتشر شد.

این خبر در ابتدا در ستون شنیده های یکی از هفته نامه های محلی منتشر شد و پس از آن یکی از سایت های خبری گیلان به انعکاس دقیق تر این ماجرا پرداخت.

این سایت خبری درباره این اتفاق ناخوش آیند اینگونه مینویسد : حسن نظری گشتی جانباز ۴۰٪ شیمیایی موج انفجار اهل روستای دارباغ ساکن شهرستان فومن در این گفت: به دلیل پیگیری نامه ای که از سوی شهردار فومن حدود ۷ماه گذشته خطاب به فرمانداری جهت دریافت مجوز ایستگاه (گاراژ) تاکسی خطی مسیر فومن به گشت رودخان نوشته شده بود چندین ماه است که به فرمانداری رفت و آمد می کنم.

وی افزود: پس از گذشت چند ماه که با قول و وعده های سرخرمن روبرو شدم به دفتر فرماندار مراجعه کردم و با ممانعت ریس دفتر و فرماندار روبه رو شدم که در نهایت نیز با کتک کاری ایشان مواجه شده و با دست بند مرا از آنجا روانه بازداشتگاه کردند!

وی ادامه داد: متاسفانه بر اثر ضربات وارده طحال بنده ورم کرد و ضربات شدیدی به من وارد شد.

این جانباز ۴۰درصد شیمیایی جنگ تحمیلی که هنوز بدلیل جراحات دارو و مسکن مصرف می کند، اظهار کرد: در طی چند سال جنگ تحمیلی چنین زخمی بر من وارد نشده بود که این چنین این ها بنده را آزرده خاطر کردند و حیثیت مرا به باد دادند.

نظری خاطرنشان کرد: در حال حاضر زیر نظر ۵پزشک متخصص در بیمارستان رازی تحت درمان می باشم و امیدوارم چنین هتاکی به هیچ یک از هموطنانم در هیچ جایگاهی نشود و مسئولین به بنده و امثال من نه تنها به عنوان یک ایثارگر و جانباز بلکه به عنوان یک شهروند احترام بگذارند.

 

دعوا در فرمانداری فومن

 

قربانزاده : واقعیت خلاف آنچه است که انعکاس داده اند!

در همین حال اسماعیل قربانزاده فرماندار فومن در گفتگو با بهجت نیوز اصل این ماجرا را برایمان شرح داد.(قابل ذکر است به دلیل کم یا زیاد نشدن در اصل صحبت های اقای قربانزاده ؛ متن صحبت های ایشان را عیناً از روی صحبت هایشان نقل کرده ایم.)

« اسماعیل قربانزاده اصل ماجرا را چنین نقل میکند:در تاریخ ۱۹ مهر ماه بنده یک جلسه ای با فرمانده انتظامی و فرماندهان کلانتری ها و پاسگاه ها در رده های مختلف انتظامی جهت تجلیل از آنها که به تعداد ۲۵ نفر بودند در سالن اجتماعات فرمانداری داشتم.جلسه ساعت دوازده و نیم تمام شد و در ابتدا که خودم از جلسه خارج شدم آقای نظری را در جلوی درب سالن اجتماعات دیدم.

با ایشان دست دادم و با زبان محلی احوال پرسی کردم و از ایشان پرسیدم ، چه کاری دارید ؛ چه عجب به فرمانداری آمدید؟! که ایشان در پاسخ به بنده گفت این نامه را چرا جواب نمیدید؟(باصدای بلند)

ایشان کمی جلوتر آمد و گفت ضد انقلاب در فرمانداری فومن چرا رفت و آمد میکند؟!! بنده به ایشان گفتم یعنی همه این آقایانی که در این اداره هستند ضد انقلابند ، بیا برویم بالا تا ببینم مشکلت چه است؟

ایشان در ادامه وقتی که پایشان را روی پله دوم گذاشتند گفت : این ق.ز فلان فلان شده در فرمانداری چکار میکند؟

با اینحال بنده به ایشان گفتم برویم در دفتر تا به مشکلتان رسیدگی کنم.علارغم اینکه روز ملاقات نبود ، این اقا را به داخل دفترم بردم و خودم پشت میز نشستم و خطاب به ایشان گفتم : حالا نامه ات را بده ببینم چه است! که ایشان به بنده گفت شما اول به من بگو این ضد انقلاب در فرمانداری چرا رفت و آمد میکند؟! که بنده در جواب گفتم این موضوع به شما ربطی ندارد و به کار شما مربوط نمیشود.

پس از این صحبت بنده بلند شد و گفت فوضول خودتی!!

این اقا که قصد داشت تا درگیری ایجاد کند با آقایان خداپرست ، سیف اللهی ، اقای یعقوبی(آب و فاضلاب شهری) درگیر شد و در ادامه آقای باقری و صلاحی وارد ماجرا شدند و کمرش را گرفتند تا او را از آنجا کمی دور کنند!

یکی از این دو عزیز که قصد جدا کردن داشت به او گفت که بیا برو بیرون و شما دارید در ساعت اداری و در محل فرمانداری ایجاد درگیری میکنید!این اقا هم خطاب به اقای باقری که فرزند جانباز است اینگونه پاسخ داد که این فرمانداری برای پدر یا مادرت شماست؟!

در همان لحظه سرهنگ علیزاده فرمانده نیروی انتظامی فومن به همراه دوتن از نیروهای کادرشان که از ماجرا با خبر نبودند وارد اطاق شدند.

بنده در همان لحظه از آقای قانع درخواست کردم که این مسئله را صورت جلسه کنند زیرا ایشان داشتند نظم اداره را بهم میزدند.

کمی بعد این آقا را بردیم و روی مبل نشاندیم ؛ در مقابل افرادی که حاضر بودند این فرد گفت : این کلانتری ها هم که در اینجا هستند همه دزدند و چرا به اینجا راه داده اید.؟!

اقای علیزاده که این صحنه را میبیند میگوید این مسئله را صورت جلسه کنید تا اولین نفری که امضا میکند بنده باشم.

شخص بنده گزارش این ماجرا را نه به دادستان و نه به دادگاه و نه به پاسگاه دادم و فقط گفتم صورت جلسه کنید.

در ادامه کادر نیروی انتظامی که این ماجرا را میبینند زنگ میزنند به دادستان و خواستار پیبگیری این موضوع از جناب دادستان میشوند.!

خلاف انچه گفته شده است در این ماجرا نه دستبندی در کار بوده و نه چیز دیگری!

بهرحال بنده بازهم در ادامه این ماجرا از دادستان به صورت خصوصی درخواست کردم که با این فرد برخوردی صورت نگیرد چون دختر این آقا نیز همکار بنده است!

چند روز پس از این ماجرا یکی از روحانیون که قصدش خیر بود با بنده تماس گرفت و درخواست کرد که با این آقا آشتی کنم که بنده آن روحانی عرض کردم : با ایشان قهر نیستم و چندین بار پس از آن ماجرا این فرد با بنده تماس داشته اند با اینحال به احترام شما فردا در دفترم منتظر خواهم بود!

فردای آنروز هرچقدر که با این آقا تماس میگیرند پاسخی نمیدهد که در ادامه مطلع شدیم این فرد به همراه دو تن دیگر با حضور در دفتر هفته نامه ۴دی از آنها درخواست میکند که این ماجرا را در هفته نامه شان درج کنند! از طرفی هم انتشار این خبر در یکی از پایگاه های خبری استان بنا به برخی روابط فامیلی نیز بوده است!! »

 

4day-farmandaaar

(مطلبی که هفته نامه ۴دی درباره این ماجرا نقل کرد)

انتهای پیام/134


مطالب مرتبط:
نظرات بینندگان

نظری ثبت نشده است

  ارسال دیدگاه

  توجه نمایید
  • در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «خوبان خبر» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • خوبان خبر از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
  • تنها خالی نماندن متن دیدگاه الزامی است.
  • telegram khoobankhabar

    telegram khoobankhabaradvads