به گزارش خوبان: نوشته زیر واقعیتی است فرسنگها دور از سرابی که غربی ها از ایران نشان داده اند، متعلق به زن جوانی است اهل سنگاپور که با سفر به ایران، تمام منفی بافی ها از سرزمین مردمان مهربان، به یکباره در مقابلش دود شده و با واقعیتی مواجه می شود که با هدیه آن به مردم دنیا به آنها توصیه می کند بروید خود تماشا کنید این منظر زیبا را. شاید توصیه آگاهانه او همانی باشد که بر زبان سهراب سپهری جاری شده است که “چشم ها را باید شست، طور دیگر باید دید”.
وی تجربه فراموش نشدنی خود از ایران را در اختیار سایت بی بی سی فارسی گذاشته است که در زیر متن آن را می توانید بخوانید.
من اولین شهروند سنگاپوری نبودم که به ایران سفر میکردم، اما اولین کسی بودم که با یک فیلم ویدیویی از این کشور بازگشتم که توجه بسیاری جلب کرده و به عنوان فیلمی “الهام بخش و شاد کننده” توصیف شده است. اما تنها کاری که من کردم نشان دادن ایرانی بود که در این سفر شناختم.
من قبل از تصمیم به سفر حتی نمیدانستم که باید روسری سرم کنم و بلیطم را دو ساعت قبل از پرواز خریده بودم.
اما تصمیمی که در آخرین دقیقه برای رفتن به ایران گرفتم به سفری دو هفتهای به کشوری منتهی شد که پراز مهر، دوستی و جاذبهای جادویی بود.
درباره نویسنده
مندی تای تهیه کننده تلویزیون و عکاس حرفهای اهل سنگاپور است که در دوبی کار میکند. مندی از سفر دوهفته ای خود فیلمی ویدیویی ساخته است که بینندگان زیادی در شبکههای اجتماعی داشته است. او از خاطرات سفرش به ایران میگوید:
بهترین سفر زندگیم
از زمانی که برای کار به دوبی رفتم به فکر سفر به ایران بودم و زمانی این فرصت دست داد که با یک ایرانی در دوبی دوست شدم و به دعوت او با هم به زادگاهش تبریز رفتیم.
آن جا برای اولین بار مزه مهمان نوازی ایرانیان را که شهرتی جهانی دارد، چشیدم.
در یک دهکده در نزدیکی تبریز که اولین توقف را داشتیم مردی سالخورده در جا پیشنهاد کرد که جاهای دیدنی را به ما نشان بدهد.
کمتر از ده دقیقه بعد یک روستایی دیگر ما را برای صرف چای به خانهاش دعوت کرد تا با خانواده بزرگش آشنا شویم.
طی دو هفته اقامت در ایران با زوجهای عاشق و دوستانی که به شوخی و اذیت کردن همدیگر میپرداختند، آشنا شدم.
این درست همان چیزی بود که من رویای آن را داشتم و شاید از انتظارم کمی بیشتر هم بود.
غذا محشر بود و من آنقدر غذاهای ایرانی را دوست داشتم که اولین شب بعد از بازگشتم به دوبی کباب کوبیده سفارش دادم.
مناظر طبیعی ایران خیره کننده و برای عکاسی بهشت موعود بود.
و ایرانی ها مهربان ترین مردمانی بودند که در تمام زندگیام دیده بودم.
یک روستایی تبریزی با لبخندی شاد
با آن که انتظارم از میهمان نوازی ایرانیان به اندازه کافی زیاد بود، ولی غریبهها مرتبا مرا با میهمان نوازی و سخاوت خود شگفت زده میکردند.
روزی تشنه بودم و به مغازهای رفتم که آب بخرم، ولی مغازه دار فقط نوشابه های گازدار داشت اما بلافاصله از یخچال خودش برایم یک لیوان آب آورد.
بعد از بازگشت از ایران تصمیم گرفتم که از این سفر فوق العاده یک فیلم ویدیویی تهیه کنم.
من از دوازده سالگی دوربین عکاسی به دست گرفتم که حالا به صورت چشم سوم من در آمده است.
تمام آن چه در این فیلم دو دقیقهای نشان داده می شود، حقیقت محض است و در آن کوچکترین دستکاری نشده است.
شاید همین مساله در فیلم باعث شده که چنین جذابیت غیر منتظرهای پیدا کند.
من به دنیا تصویری کاملا متفاوت نشان داده بودم که چهره واقعی ایران بود.
اصفهان، که آن را به ‘نصف جهان’ نیز میشناسند
ایران کشوری است که بسیاری از مردم برای مدتی بسیار طولانی آن را به درستی نشناختهاند.
به غیر از مادرم که با پرسیدن این سوال که “ایران کجاست” توی ذوقم زد، واکنش کسانی که از گوشه و کنار جهان این فیلم را دیده بودند، بسیار تعجب آور بود.
ظرف دو ساعت بعد از گذاشتن این فیلم روی فیسبوکم ایرانیها مرتبا آن را به اشتراک گذاشتند.
ظرف یک هفته این فیلم ویدیویی بیش از بیست هزار بیننده داشت.
پسر عموی یکی از ایرانیهایی که از او فیلم گرفتم یک روز بعد از گذاشتن آن روی فیسبوک، این فیلم را از سانتیاگو برای تمام دوستانش به اشتراک گذاشته بود.
حتی تا به امروز ایرانیهایی که نمی شناسم، پیام میفرستند و از من به خاطر نشان دادن چهره واقعی ایران تشکر میکنند.
یک خانم سنگاپوری که به خاطر دیدن ویدیوی من اخیرا به ایران سفر کرده است می گوید که در دیدارش از ایران در ماه نوامبر چندین گردشگر سنگاپوری را دیده است که مانند او بعد از دیدن فیلم من به ایران رفته بودند. اما عجیب است که من در سفرم به ایران در ماه ژوئن، کمتر گردشگر خارجی میدیدم، چه رسد به گردشگر سنگاپوری.
همیشه اتفاقات غیرمنتظره است که در یادها زنده میماند. من همیشه آن لحظه ای که دوستم در اصفهان به طور اتفاقی بهترین دوستش را دید، یا وقتی بعد از خوردن حلیم برای صبحانه در خیابانهای تهران به دنبال ماشین دوستم که با جرثقیل برده بودند، میگشتیم و شخصی مرا برای پسرش خواستگاری کرد از یاد نخواهم برد.
شاید این منظره جادویی روزی به جاذبهای چون مسکو و ونیز بدل شود
این تجربه بسیار الهام بخش بوده و به من این انگیزه را داده است که به کشورهای بیشتری سفر کنم و با فیلم های خود تصویر نادرستی را که از آنها ترسیم شده است به چالش بگیرم.
منبع: جام نیوز
انتهای پیام/
بازگشت سپاهان مقابل ملوان در دیداری هیجان انگیز/ قوی سپید کم آورد
سوارکاران خمامی در رقابتهای استانی به ۱مدال طلا و ۲ نقره و ۱ برنز رسیدند
مهدی رحیمی به مدال برنز رسید
قضاوت مرنضی نوروزی در مسابقات کاراته قهرمانی کشور انتخابی تیم ملی
«حجت الاسلام حسن خواه» رابط اداره تبلیغات اسلامی خمام شد