کد خبر: 188510 - تاریخ: دوشنبه، 24 ژوئن 2019 - 10:38

مزه؛ گردشگری نوین در گیلان

اگر بتوانم یک بار دیگر زندگی کنم بیشتر سفر می روم …؛ بخشی از شاعرانه های شاعر آرژانتینی است که امروز در جاده های شمال تجلی یافته و مردمان در سفر به پیچاپیچ سبز جاده های گیلان درنگ نمی کنند اما آنان که سفر تخصصشان است، معتقدند امروز آوازه طعم خوش اصالت غذاهای گیلانی به شاخه ای از گردشگری نوین در این استان تبدیل شده است.

به گزارش خوبان، اگر بتوانم یک بار دیگر زندگی کنم بیشتر سفر می روم …؛ بخشی از شاعرانه های شاعر آرژانتینی است که امروز در جاده های شمال تجلی یافته و مردمان در سفر به پیچاپیچ سبز جاده های گیلان درنگ نمی کنند اما آنان که سفر تخصصشان است، معتقدند امروز آوازه طعم خوش اصالت غذاهای گیلانی به شاخه ای از گردشگری نوین در این استان تبدیل شده است.

سفر از زمانی آغاز می‌شود که اندیشه اش در ذهن نمایان شود و آنان که از ذوق سفر سرشارند نیک می‌دانند که گیلان، سفرنامه ایست بی منتهی …
اگرچه این روزها گردشگری به واسطه چالش‌های پیاپی چون، گردشگری آلایندگی محیط زیست، ترافیک سرسام آور، چهره ناخوش شهری، گرانی و … برای مردمان شمال، نیازمند بازتعریف است و به طور حتم سفرهای کمپی و تهیه غذاهای سریع در چادرهای مسافرتی در تعریف گردش و گردشگری نمی گنجد اما فارغ از همه اینها گردشگری غذا که اصالتی برآمده از ذوق مادربزرگان گیلانیست، توانسته سبکی نوین از گردشگری را رقم بزند.
غذا در گیلان فرهنگ نیست، زندگیست بطوریکه امروز که فصل اشتیاق گیاه به خورشید در گیلان است و گردشگران در جاده‌های روستایی گیلان تصاویری را زندگی می‌کنند که به نقاشی می‌ماند؛ مردمان روستاهای گیلان زمین، یکان به یکان مواد غذایی بومی سرزمین خویش را به توان بازو در زمین‌های زراعی خویش می‌پرورند و برای هر فصل و هر ماه، بطور گروهی آنها را برای نیاز یکسال آماده و ذخیره و از این راه امرار معاش نیز می‌کنند.
بابک علیدوست ماسوله دکترای برنامه ریزی روستایی می‌گوید: گردشگری که مجموع پدیده‌ها و ارتباطات ناشی از کنش متقابل میان گردشگران، سرمایه و دولت هاست؛ به علت خصلت بین رشته‌ای خود قابلیت نگرش‌های متفاوت را داراست و این امر سبب ارائه تعاریف بسیاری در این زمینه شده است.
وی در گفت و گو اختصاصی با خبرنگار ایرنا ادامه می‌دهد: گردشگری فصل مشترک بین زندگی عادی ساکنان بومی و زندگی غیر عادی گردشگران را در برمی گیرد و از این حیث گیلان سرزمینی جذاب برای تجربه لحظه‌های نو و خوشایند است که به طبع تجربه غذاهای محلی یکی از آنها می‌تواند باشد که امروز خوشبختانه به طور برجسته در فضاهای بومگردی، رستوران‌ها و سفر به روستاها و نقاط گردشگری استان بطور واضح ملموس است.
وی ادامه می‌دهد: اگر چه زندگی آدمیان بر مدار تند شهرنشینی استوار شده و خوب نیست اگر بگوییم فرهنگ غذا در شهرها بی قوام گشته و عطر خوش غذاهای مادر بزرگ نوستالژی دیگری را رقم می‌زند اما از سر شعف می گویم امروز هنوز عطر غذای مادربزرگ در گیلان نوستالژی نیست.
علیدوست ماسوله می‌گوید: برنامه ریزی برای گردشگری غذا یکی از زیرشاخه‌های گردشگری فرهنگی است که می‌تواند با برنامه ریزی از سوی دفاتر خدمات مسافرتی به یکی از شاخه‌های تخصصی گردشگری بدل شود و رونق اقتصادی از این حیث را در پی داشته باشد.

مؤلفه مهم غذا در آئین‌های بومی مردم گیلان

امروزه جغرافیای تغذیه در فضای جغرافیایی خاص خود و در ارتباط با سایر عناصر فضایی از اهداف پر طرفدار و پر درآمد در کشورهای پیشرو در امر گردشگری محسوب می‌شود.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن می‌نویسد؛ مساله خوراک انسان و تهیه آن بنیان تمدن را تشکیل می‌دهد، کلیسای جامع و معبد، موزه هنر و تالار موسیقی، کتابخانه و دانشگاه، همه روکار بنای تمدن هستند و باید چشم داشت و در پشت ظاهر مطبخ را دید.
کارسختی نیست فقط باید کوله را جمع کرد، به دوش انداخت به راه افتاد؛ و زد به جاده‌های خوب …
چنانچه از تحقیقات مردم نگاری شهرهای استان گیلان بر می‌آید؛ به تقریب هیچ آئین و سنتی از اهالی این منطقه (از تولد و دندان در آوردن نوزاد تا ازدواج و بارداری و از مراسم مذهبی تا آئین‌های ملی و از بیماری تا سوگواری) بدون وجود غذای خاص آن مراسم رسمیت نداشته است؛ در این رابطه باورها و اعتقادات فراوانی در زندگی مردم مشاهده می‌شود.
پیمان نوروزی یکی از روستاییان بخش مرکزی گیلان است که بعنوان یکی از فعالیت‌های اقتصادی خود در حوزه گردشگری روستایی فعال است؛ وی ضمن دعوت از گروه ایرنا برای بازدید از باغ پر رونق خویش ما را به مادربزرگی معرفی می‌کند که بر زمین باغ در حال برآوردن و تهیه آلوچه دشکن (از کوبش گوجه سبز و درار – ترکیب نمک بسیار با سبزی‌های محلی همچون چوچاق و نعنا – با سنگ در سینی چوبی) است.
نوروزی می‌گوید: همه ساله گردشگران بسیاری که برای چیدن آلوچه و بازدید از نحوه فرآیند رب آلوچه، آلوچه دشکن، نحوه فرآوری باقلاقاتوق (غذای پرآوازه گیلان)، مطنجن مرغابی (مرغابی، رب انار، مغز گردو و …)، شیرین قرمه و… ازین روستا گذر می‌کنند، گذرشان به این روستا می‌افتد.
بی گمان ذهن مردمان مان هیچ گاه بواسطه شاعرانگی‌های مفاخرش از روستا خالی نمی‌شود؛ آنگاه که سهراب می‌گوید: آب را گل نکنیم، چه گوارا این آب! / چه زلال این رود! / مردم بالادست، چه صفایی دارند! / چشمه‌هاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد! / … مردمان سر رود، آب را می‌فهمند، گل نکردندش، ما نیز آب را گل نکنیم.
چنین است که اگر آبادی در هیاهوی آهن و دود و سیمان گیج نشود، دنج ترین جای جهان خواهد بود؛ چنانکه با رشد عظیم جمعیت و چیرگی صنعت بر کره خاکی، گردشگری روستایی از سال ۱۹۴۵ آغاز شد و امروز تقاضا برای این گونه گردشگری در جهان و کشور، روندی صعودی دارد.

گیلان، استانی غنی در گردشگری با تنوع غذایی

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان نیز در این رابطه پیوستن رشت به شهرهای خلاق جهان را فرصتی برای رونق و توسعه گردشگری استان می‌داند و می‌گوید: گیلان با ۱۷۰ نوع غذای محلی یکی از استان‌های غنی در زمینه گردشگری فرهنگی بویژه تنوع غذایی است که این موضوع می‌تواند بعنوان یکی از گونه‌های گردشگری تخصصی غنی در بحث گردشگری برجسته و مورد اهتمام قرار گیرد.
شهرود امیر انتخابی با اشاره به این موضوع که برخی از غذاهای گیلانی در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده، گفت: باقالاقاتوق، ترش تره و میرزا قاسمی غذاهای محلی، رشته خشکار، نان خلفه و نان برنجی شیرینی، زیتون پرورده، کاله کباب و بادمجان شکم پر چاشنی، چای محلی گیلان و انواع دم نوش های محلی در جشنواره‌های متعدد کشوری راه یافته‌اند.
وی اظهار داشت: در هیچ جای دنیا صنعت گردشگری تنها بر گردشگر داخلی استوار نیست و می‌بایست شرایط بگونه ای فراهم شود تا از ظرفیت‌های گردشگری برای جذب گردشگری خارجی استفاده کرد.
وی از دفاتر خدمات مسافرتی خواست در جذب گردشگر خارجی اهتمام بیشتری داشته باشند.
اگر دهه‌های پیشین نگرانی غصه خویشان بود و تلاش برای نیک زیستن، امروز آدمیان بر مبنای سرعت بیش از همیشه سر در گریبانند و گاه از دیوهایی می‌نالند که خود با تغییر رفتار آنان را برآشفته اند و امروز به شکل سرطان، بیماری‌های قلبی، مغزی، معده و … بر فضای زندگی دود اندود شده‌اند.
با اینکه در بسیاری از شهرها فرهنگ غذایی مردمانمان از عطر غذای دیگ‌های مسی مادربزرگ فاصله گرفته اما در گیلان عطر غذای مادربزرگان نوستالژی نیست؛ بلکه تجربه‌ای است که امروز گردشگران دور و نزدیک را به خود فرا می‌خواند.

گزارش از مرضیه ضامن

۱۸۸۱/‌۲۰۰۷/‌

اگر بتوانم یک بار دیگر زندگی کنم بیشتر سفر می روم …؛ بخشی از شاعرانه های شاعر آرژانتینی است که امروز در جاده های شمال تجلی یافته و مردمان در سفر به پیچاپیچ سبز جاده های گیلان درنگ نمی کنند اما آنان که سفر تخصصشان است، معتقدند امروز آوازه طعم خوش اصالت غذاهای گیلانی به شاخه ای از گردشگری نوین در این استان تبدیل شده است.

سفر از زمانی آغاز می‌شود که اندیشه اش در ذهن نمایان شود و آنان که از ذوق سفر سرشارند نیک می‌دانند که گیلان، سفرنامه ایست بی منتهی …
اگرچه این روزها گردشگری به واسطه چالش‌های پیاپی چون، گردشگری آلایندگی محیط زیست، ترافیک سرسام آور، چهره ناخوش شهری، گرانی و … برای مردمان شمال، نیازمند بازتعریف است و به طور حتم سفرهای کمپی و تهیه غذاهای سریع در چادرهای مسافرتی در تعریف گردش و گردشگری نمی گنجد اما فارغ از همه اینها گردشگری غذا که اصالتی برآمده از ذوق مادربزرگان گیلانیست، توانسته سبکی نوین از گردشگری را رقم بزند.
غذا در گیلان فرهنگ نیست، زندگیست بطوریکه امروز که فصل اشتیاق گیاه به خورشید در گیلان است و گردشگران در جاده‌های روستایی گیلان تصاویری را زندگی می‌کنند که به نقاشی می‌ماند؛ مردمان روستاهای گیلان زمین، یکان به یکان مواد غذایی بومی سرزمین خویش را به توان بازو در زمین‌های زراعی خویش می‌پرورند و برای هر فصل و هر ماه، بطور گروهی آنها را برای نیاز یکسال آماده و ذخیره و از این راه امرار معاش نیز می‌کنند.
بابک علیدوست ماسوله دکترای برنامه ریزی روستایی می‌گوید: گردشگری که مجموع پدیده‌ها و ارتباطات ناشی از کنش متقابل میان گردشگران، سرمایه و دولت هاست؛ به علت خصلت بین رشته‌ای خود قابلیت نگرش‌های متفاوت را داراست و این امر سبب ارائه تعاریف بسیاری در این زمینه شده است.
وی در گفت و گو اختصاصی با خبرنگار ایرنا ادامه می‌دهد: گردشگری فصل مشترک بین زندگی عادی ساکنان بومی و زندگی غیر عادی گردشگران را در برمی گیرد و از این حیث گیلان سرزمینی جذاب برای تجربه لحظه‌های نو و خوشایند است که به طبع تجربه غذاهای محلی یکی از آنها می‌تواند باشد که امروز خوشبختانه به طور برجسته در فضاهای بومگردی، رستوران‌ها و سفر به روستاها و نقاط گردشگری استان بطور واضح ملموس است.
وی ادامه می‌دهد: اگر چه زندگی آدمیان بر مدار تند شهرنشینی استوار شده و خوب نیست اگر بگوییم فرهنگ غذا در شهرها بی قوام گشته و عطر خوش غذاهای مادر بزرگ نوستالژی دیگری را رقم می‌زند اما از سر شعف می گویم امروز هنوز عطر غذای مادربزرگ در گیلان نوستالژی نیست.
علیدوست ماسوله می‌گوید: برنامه ریزی برای گردشگری غذا یکی از زیرشاخه‌های گردشگری فرهنگی است که می‌تواند با برنامه ریزی از سوی دفاتر خدمات مسافرتی به یکی از شاخه‌های تخصصی گردشگری بدل شود و رونق اقتصادی از این حیث را در پی داشته باشد.

مؤلفه مهم غذا در آئین‌های بومی مردم گیلان

امروزه جغرافیای تغذیه در فضای جغرافیایی خاص خود و در ارتباط با سایر عناصر فضایی از اهداف پر طرفدار و پر درآمد در کشورهای پیشرو در امر گردشگری محسوب می‌شود.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن می‌نویسد؛ مساله خوراک انسان و تهیه آن بنیان تمدن را تشکیل می‌دهد، کلیسای جامع و معبد، موزه هنر و تالار موسیقی، کتابخانه و دانشگاه، همه روکار بنای تمدن هستند و باید چشم داشت و در پشت ظاهر مطبخ را دید.
کارسختی نیست فقط باید کوله را جمع کرد، به دوش انداخت به راه افتاد؛ و زد به جاده‌های خوب …
چنانچه از تحقیقات مردم نگاری شهرهای استان گیلان بر می‌آید؛ به تقریب هیچ آئین و سنتی از اهالی این منطقه (از تولد و دندان در آوردن نوزاد تا ازدواج و بارداری و از مراسم مذهبی تا آئین‌های ملی و از بیماری تا سوگواری) بدون وجود غذای خاص آن مراسم رسمیت نداشته است؛ در این رابطه باورها و اعتقادات فراوانی در زندگی مردم مشاهده می‌شود.
پیمان نوروزی یکی از روستاییان بخش مرکزی گیلان است که بعنوان یکی از فعالیت‌های اقتصادی خود در حوزه گردشگری روستایی فعال است؛ وی ضمن دعوت از گروه ایرنا برای بازدید از باغ پر رونق خویش ما را به مادربزرگی معرفی می‌کند که بر زمین باغ در حال برآوردن و تهیه آلوچه دشکن (از کوبش گوجه سبز و درار – ترکیب نمک بسیار با سبزی‌های محلی همچون چوچاق و نعنا – با سنگ در سینی چوبی) است.
نوروزی می‌گوید: همه ساله گردشگران بسیاری که برای چیدن آلوچه و بازدید از نحوه فرآیند رب آلوچه، آلوچه دشکن، نحوه فرآوری باقلاقاتوق (غذای پرآوازه گیلان)، مطنجن مرغابی (مرغابی، رب انار، مغز گردو و …)، شیرین قرمه و… ازین روستا گذر می‌کنند، گذرشان به این روستا می‌افتد.
بی گمان ذهن مردمان مان هیچ گاه بواسطه شاعرانگی‌های مفاخرش از روستا خالی نمی‌شود؛ آنگاه که سهراب می‌گوید: آب را گل نکنیم، چه گوارا این آب! / چه زلال این رود! / مردم بالادست، چه صفایی دارند! / چشمه‌هاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد! / … مردمان سر رود، آب را می‌فهمند، گل نکردندش، ما نیز آب را گل نکنیم.
چنین است که اگر آبادی در هیاهوی آهن و دود و سیمان گیج نشود، دنج ترین جای جهان خواهد بود؛ چنانکه با رشد عظیم جمعیت و چیرگی صنعت بر کره خاکی، گردشگری روستایی از سال ۱۹۴۵ آغاز شد و امروز تقاضا برای این گونه گردشگری در جهان و کشور، روندی صعودی دارد.

گیلان، استانی غنی در گردشگری با تنوع غذایی

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان نیز در این رابطه پیوستن رشت به شهرهای خلاق جهان را فرصتی برای رونق و توسعه گردشگری استان می‌داند و می‌گوید: گیلان با ۱۷۰ نوع غذای محلی یکی از استان‌های غنی در زمینه گردشگری فرهنگی بویژه تنوع غذایی است که این موضوع می‌تواند بعنوان یکی از گونه‌های گردشگری تخصصی غنی در بحث گردشگری برجسته و مورد اهتمام قرار گیرد.
شهرود امیر انتخابی با اشاره به این موضوع که برخی از غذاهای گیلانی در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده، گفت: باقالاقاتوق، ترش تره و میرزا قاسمی غذاهای محلی، رشته خشکار، نان خلفه و نان برنجی شیرینی، زیتون پرورده، کاله کباب و بادمجان شکم پر چاشنی، چای محلی گیلان و انواع دم نوش های محلی در جشنواره‌های متعدد کشوری راه یافته‌اند.
وی اظهار داشت: در هیچ جای دنیا صنعت گردشگری تنها بر گردشگر داخلی استوار نیست و می‌بایست شرایط بگونه ای فراهم شود تا از ظرفیت‌های گردشگری برای جذب گردشگری خارجی استفاده کرد.
وی از دفاتر خدمات مسافرتی خواست در جذب گردشگر خارجی اهتمام بیشتری داشته باشند.
اگر دهه‌های پیشین نگرانی غصه خویشان بود و تلاش برای نیک زیستن، امروز آدمیان بر مبنای سرعت بیش از همیشه سر در گریبانند و گاه از دیوهایی می‌نالند که خود با تغییر رفتار آنان را برآشفته اند و امروز به شکل سرطان، بیماری‌های قلبی، مغزی، معده و … بر فضای زندگی دود اندود شده‌اند.
با اینکه در بسیاری از شهرها فرهنگ غذایی مردمانمان از عطر غذای دیگ‌های مسی مادربزرگ فاصله گرفته اما در گیلان عطر غذای مادربزرگان نوستالژی نیست؛ بلکه تجربه‌ای است که امروز گردشگران دور و نزدیک را به خود فرا می‌خواند.

گزارش از مرضیه ضامن

۱۸۸۱/‌۲۰۰۷/‌

اگر بتوانم یک بار دیگر زندگی کنم بیشتر سفر می روم …؛ بخشی از شاعرانه های شاعر آرژانتینی است که امروز در جاده های شمال تجلی یافته و مردمان در سفر به پیچاپیچ سبز جاده های گیلان درنگ نمی کنند اما آنان که سفر تخصصشان است، معتقدند امروز آوازه طعم خوش اصالت غذاهای گیلانی به شاخه ای از گردشگری نوین در این استان تبدیل شده است.

سفر از زمانی آغاز می‌شود که اندیشه اش در ذهن نمایان شود و آنان که از ذوق سفر سرشارند نیک می‌دانند که گیلان، سفرنامه ایست بی منتهی …
اگرچه این روزها گردشگری به واسطه چالش‌های پیاپی چون، گردشگری آلایندگی محیط زیست، ترافیک سرسام آور، چهره ناخوش شهری، گرانی و … برای مردمان شمال، نیازمند بازتعریف است و به طور حتم سفرهای کمپی و تهیه غذاهای سریع در چادرهای مسافرتی در تعریف گردش و گردشگری نمی گنجد اما فارغ از همه اینها گردشگری غذا که اصالتی برآمده از ذوق مادربزرگان گیلانیست، توانسته سبکی نوین از گردشگری را رقم بزند.
غذا در گیلان فرهنگ نیست، زندگیست بطوریکه امروز که فصل اشتیاق گیاه به خورشید در گیلان است و گردشگران در جاده‌های روستایی گیلان تصاویری را زندگی می‌کنند که به نقاشی می‌ماند؛ مردمان روستاهای گیلان زمین، یکان به یکان مواد غذایی بومی سرزمین خویش را به توان بازو در زمین‌های زراعی خویش می‌پرورند و برای هر فصل و هر ماه، بطور گروهی آنها را برای نیاز یکسال آماده و ذخیره و از این راه امرار معاش نیز می‌کنند.
بابک علیدوست ماسوله دکترای برنامه ریزی روستایی می‌گوید: گردشگری که مجموع پدیده‌ها و ارتباطات ناشی از کنش متقابل میان گردشگران، سرمایه و دولت هاست؛ به علت خصلت بین رشته‌ای خود قابلیت نگرش‌های متفاوت را داراست و این امر سبب ارائه تعاریف بسیاری در این زمینه شده است.
وی در گفت و گو اختصاصی با خبرنگار ایرنا ادامه می‌دهد: گردشگری فصل مشترک بین زندگی عادی ساکنان بومی و زندگی غیر عادی گردشگران را در برمی گیرد و از این حیث گیلان سرزمینی جذاب برای تجربه لحظه‌های نو و خوشایند است که به طبع تجربه غذاهای محلی یکی از آنها می‌تواند باشد که امروز خوشبختانه به طور برجسته در فضاهای بومگردی، رستوران‌ها و سفر به روستاها و نقاط گردشگری استان بطور واضح ملموس است.
وی ادامه می‌دهد: اگر چه زندگی آدمیان بر مدار تند شهرنشینی استوار شده و خوب نیست اگر بگوییم فرهنگ غذا در شهرها بی قوام گشته و عطر خوش غذاهای مادر بزرگ نوستالژی دیگری را رقم می‌زند اما از سر شعف می گویم امروز هنوز عطر غذای مادربزرگ در گیلان نوستالژی نیست.
علیدوست ماسوله می‌گوید: برنامه ریزی برای گردشگری غذا یکی از زیرشاخه‌های گردشگری فرهنگی است که می‌تواند با برنامه ریزی از سوی دفاتر خدمات مسافرتی به یکی از شاخه‌های تخصصی گردشگری بدل شود و رونق اقتصادی از این حیث را در پی داشته باشد.

مؤلفه مهم غذا در آئین‌های بومی مردم گیلان

امروزه جغرافیای تغذیه در فضای جغرافیایی خاص خود و در ارتباط با سایر عناصر فضایی از اهداف پر طرفدار و پر درآمد در کشورهای پیشرو در امر گردشگری محسوب می‌شود.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن می‌نویسد؛ مساله خوراک انسان و تهیه آن بنیان تمدن را تشکیل می‌دهد، کلیسای جامع و معبد، موزه هنر و تالار موسیقی، کتابخانه و دانشگاه، همه روکار بنای تمدن هستند و باید چشم داشت و در پشت ظاهر مطبخ را دید.
کارسختی نیست فقط باید کوله را جمع کرد، به دوش انداخت به راه افتاد؛ و زد به جاده‌های خوب …
چنانچه از تحقیقات مردم نگاری شهرهای استان گیلان بر می‌آید؛ به تقریب هیچ آئین و سنتی از اهالی این منطقه (از تولد و دندان در آوردن نوزاد تا ازدواج و بارداری و از مراسم مذهبی تا آئین‌های ملی و از بیماری تا سوگواری) بدون وجود غذای خاص آن مراسم رسمیت نداشته است؛ در این رابطه باورها و اعتقادات فراوانی در زندگی مردم مشاهده می‌شود.
پیمان نوروزی یکی از روستاییان بخش مرکزی گیلان است که بعنوان یکی از فعالیت‌های اقتصادی خود در حوزه گردشگری روستایی فعال است؛ وی ضمن دعوت از گروه ایرنا برای بازدید از باغ پر رونق خویش ما را به مادربزرگی معرفی می‌کند که بر زمین باغ در حال برآوردن و تهیه آلوچه دشکن (از کوبش گوجه سبز و درار – ترکیب نمک بسیار با سبزی‌های محلی همچون چوچاق و نعنا – با سنگ در سینی چوبی) است.
نوروزی می‌گوید: همه ساله گردشگران بسیاری که برای چیدن آلوچه و بازدید از نحوه فرآیند رب آلوچه، آلوچه دشکن، نحوه فرآوری باقلاقاتوق (غذای پرآوازه گیلان)، مطنجن مرغابی (مرغابی، رب انار، مغز گردو و …)، شیرین قرمه و… ازین روستا گذر می‌کنند، گذرشان به این روستا می‌افتد.
بی گمان ذهن مردمان مان هیچ گاه بواسطه شاعرانگی‌های مفاخرش از روستا خالی نمی‌شود؛ آنگاه که سهراب می‌گوید: آب را گل نکنیم، چه گوارا این آب! / چه زلال این رود! / مردم بالادست، چه صفایی دارند! / چشمه‌هاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد! / … مردمان سر رود، آب را می‌فهمند، گل نکردندش، ما نیز آب را گل نکنیم.
چنین است که اگر آبادی در هیاهوی آهن و دود و سیمان گیج نشود، دنج ترین جای جهان خواهد بود؛ چنانکه با رشد عظیم جمعیت و چیرگی صنعت بر کره خاکی، گردشگری روستایی از سال ۱۹۴۵ آغاز شد و امروز تقاضا برای این گونه گردشگری در جهان و کشور، روندی صعودی دارد.

گیلان، استانی غنی در گردشگری با تنوع غذایی

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان نیز در این رابطه پیوستن رشت به شهرهای خلاق جهان را فرصتی برای رونق و توسعه گردشگری استان می‌داند و می‌گوید: گیلان با ۱۷۰ نوع غذای محلی یکی از استان‌های غنی در زمینه گردشگری فرهنگی بویژه تنوع غذایی است که این موضوع می‌تواند بعنوان یکی از گونه‌های گردشگری تخصصی غنی در بحث گردشگری برجسته و مورد اهتمام قرار گیرد.
شهرود امیر انتخابی با اشاره به این موضوع که برخی از غذاهای گیلانی در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده، گفت: باقالاقاتوق، ترش تره و میرزا قاسمی غذاهای محلی، رشته خشکار، نان خلفه و نان برنجی شیرینی، زیتون پرورده، کاله کباب و بادمجان شکم پر چاشنی، چای محلی گیلان و انواع دم نوش های محلی در جشنواره‌های متعدد کشوری راه یافته‌اند.
وی اظهار داشت: در هیچ جای دنیا صنعت گردشگری تنها بر گردشگر داخلی استوار نیست و می‌بایست شرایط بگونه ای فراهم شود تا از ظرفیت‌های گردشگری برای جذب گردشگری خارجی استفاده کرد.
وی از دفاتر خدمات مسافرتی خواست در جذب گردشگر خارجی اهتمام بیشتری داشته باشند.
اگر دهه‌های پیشین نگرانی غصه خویشان بود و تلاش برای نیک زیستن، امروز آدمیان بر مبنای سرعت بیش از همیشه سر در گریبانند و گاه از دیوهایی می‌نالند که خود با تغییر رفتار آنان را برآشفته اند و امروز به شکل سرطان، بیماری‌های قلبی، مغزی، معده و … بر فضای زندگی دود اندود شده‌اند.
با اینکه در بسیاری از شهرها فرهنگ غذایی مردمانمان از عطر غذای دیگ‌های مسی مادربزرگ فاصله گرفته اما در گیلان عطر غذای مادربزرگان نوستالژی نیست؛ بلکه تجربه‌ای است که امروز گردشگران دور و نزدیک را به خود فرا می‌خواند.

گزارش از مرضیه ضامن

۱۸۸۱/‌۲۰۰۷/‌

اگر بتوانم یک بار دیگر زندگی کنم بیشتر سفر می روم …؛ بخشی از شاعرانه های شاعر آرژانتینی است که امروز در جاده های شمال تجلی یافته و مردمان در سفر به پیچاپیچ سبز جاده های گیلان درنگ نمی کنند اما آنان که سفر تخصصشان است، معتقدند امروز آوازه طعم خوش اصالت غذاهای گیلانی به شاخه ای از گردشگری نوین در این استان تبدیل شده است.

سفر از زمانی آغاز می‌شود که اندیشه اش در ذهن نمایان شود و آنان که از ذوق سفر سرشارند نیک می‌دانند که گیلان، سفرنامه ایست بی منتهی …
اگرچه این روزها گردشگری به واسطه چالش‌های پیاپی چون، گردشگری آلایندگی محیط زیست، ترافیک سرسام آور، چهره ناخوش شهری، گرانی و … برای مردمان شمال، نیازمند بازتعریف است و به طور حتم سفرهای کمپی و تهیه غذاهای سریع در چادرهای مسافرتی در تعریف گردش و گردشگری نمی گنجد اما فارغ از همه اینها گردشگری غذا که اصالتی برآمده از ذوق مادربزرگان گیلانیست، توانسته سبکی نوین از گردشگری را رقم بزند.
غذا در گیلان فرهنگ نیست، زندگیست بطوریکه امروز که فصل اشتیاق گیاه به خورشید در گیلان است و گردشگران در جاده‌های روستایی گیلان تصاویری را زندگی می‌کنند که به نقاشی می‌ماند؛ مردمان روستاهای گیلان زمین، یکان به یکان مواد غذایی بومی سرزمین خویش را به توان بازو در زمین‌های زراعی خویش می‌پرورند و برای هر فصل و هر ماه، بطور گروهی آنها را برای نیاز یکسال آماده و ذخیره و از این راه امرار معاش نیز می‌کنند.
بابک علیدوست ماسوله دکترای برنامه ریزی روستایی می‌گوید: گردشگری که مجموع پدیده‌ها و ارتباطات ناشی از کنش متقابل میان گردشگران، سرمایه و دولت هاست؛ به علت خصلت بین رشته‌ای خود قابلیت نگرش‌های متفاوت را داراست و این امر سبب ارائه تعاریف بسیاری در این زمینه شده است.
وی در گفت و گو اختصاصی با خبرنگار ایرنا ادامه می‌دهد: گردشگری فصل مشترک بین زندگی عادی ساکنان بومی و زندگی غیر عادی گردشگران را در برمی گیرد و از این حیث گیلان سرزمینی جذاب برای تجربه لحظه‌های نو و خوشایند است که به طبع تجربه غذاهای محلی یکی از آنها می‌تواند باشد که امروز خوشبختانه به طور برجسته در فضاهای بومگردی، رستوران‌ها و سفر به روستاها و نقاط گردشگری استان بطور واضح ملموس است.
وی ادامه می‌دهد: اگر چه زندگی آدمیان بر مدار تند شهرنشینی استوار شده و خوب نیست اگر بگوییم فرهنگ غذا در شهرها بی قوام گشته و عطر خوش غذاهای مادر بزرگ نوستالژی دیگری را رقم می‌زند اما از سر شعف می گویم امروز هنوز عطر غذای مادربزرگ در گیلان نوستالژی نیست.
علیدوست ماسوله می‌گوید: برنامه ریزی برای گردشگری غذا یکی از زیرشاخه‌های گردشگری فرهنگی است که می‌تواند با برنامه ریزی از سوی دفاتر خدمات مسافرتی به یکی از شاخه‌های تخصصی گردشگری بدل شود و رونق اقتصادی از این حیث را در پی داشته باشد.

مؤلفه مهم غذا در آئین‌های بومی مردم گیلان

امروزه جغرافیای تغذیه در فضای جغرافیایی خاص خود و در ارتباط با سایر عناصر فضایی از اهداف پر طرفدار و پر درآمد در کشورهای پیشرو در امر گردشگری محسوب می‌شود.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن می‌نویسد؛ مساله خوراک انسان و تهیه آن بنیان تمدن را تشکیل می‌دهد، کلیسای جامع و معبد، موزه هنر و تالار موسیقی، کتابخانه و دانشگاه، همه روکار بنای تمدن هستند و باید چشم داشت و در پشت ظاهر مطبخ را دید.
کارسختی نیست فقط باید کوله را جمع کرد، به دوش انداخت به راه افتاد؛ و زد به جاده‌های خوب …
چنانچه از تحقیقات مردم نگاری شهرهای استان گیلان بر می‌آید؛ به تقریب هیچ آئین و سنتی از اهالی این منطقه (از تولد و دندان در آوردن نوزاد تا ازدواج و بارداری و از مراسم مذهبی تا آئین‌های ملی و از بیماری تا سوگواری) بدون وجود غذای خاص آن مراسم رسمیت نداشته است؛ در این رابطه باورها و اعتقادات فراوانی در زندگی مردم مشاهده می‌شود.
پیمان نوروزی یکی از روستاییان بخش مرکزی گیلان است که بعنوان یکی از فعالیت‌های اقتصادی خود در حوزه گردشگری روستایی فعال است؛ وی ضمن دعوت از گروه ایرنا برای بازدید از باغ پر رونق خویش ما را به مادربزرگی معرفی می‌کند که بر زمین باغ در حال برآوردن و تهیه آلوچه دشکن (از کوبش گوجه سبز و درار – ترکیب نمک بسیار با سبزی‌های محلی همچون چوچاق و نعنا – با سنگ در سینی چوبی) است.
نوروزی می‌گوید: همه ساله گردشگران بسیاری که برای چیدن آلوچه و بازدید از نحوه فرآیند رب آلوچه، آلوچه دشکن، نحوه فرآوری باقلاقاتوق (غذای پرآوازه گیلان)، مطنجن مرغابی (مرغابی، رب انار، مغز گردو و …)، شیرین قرمه و… ازین روستا گذر می‌کنند، گذرشان به این روستا می‌افتد.
بی گمان ذهن مردمان مان هیچ گاه بواسطه شاعرانگی‌های مفاخرش از روستا خالی نمی‌شود؛ آنگاه که سهراب می‌گوید: آب را گل نکنیم، چه گوارا این آب! / چه زلال این رود! / مردم بالادست، چه صفایی دارند! / چشمه‌هاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد! / … مردمان سر رود، آب را می‌فهمند، گل نکردندش، ما نیز آب را گل نکنیم.
چنین است که اگر آبادی در هیاهوی آهن و دود و سیمان گیج نشود، دنج ترین جای جهان خواهد بود؛ چنانکه با رشد عظیم جمعیت و چیرگی صنعت بر کره خاکی، گردشگری روستایی از سال ۱۹۴۵ آغاز شد و امروز تقاضا برای این گونه گردشگری در جهان و کشور، روندی صعودی دارد.

گیلان، استانی غنی در گردشگری با تنوع غذایی

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان نیز در این رابطه پیوستن رشت به شهرهای خلاق جهان را فرصتی برای رونق و توسعه گردشگری استان می‌داند و می‌گوید: گیلان با ۱۷۰ نوع غذای محلی یکی از استان‌های غنی در زمینه گردشگری فرهنگی بویژه تنوع غذایی است که این موضوع می‌تواند بعنوان یکی از گونه‌های گردشگری تخصصی غنی در بحث گردشگری برجسته و مورد اهتمام قرار گیرد.
شهرود امیر انتخابی با اشاره به این موضوع که برخی از غذاهای گیلانی در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده، گفت: باقالاقاتوق، ترش تره و میرزا قاسمی غذاهای محلی، رشته خشکار، نان خلفه و نان برنجی شیرینی، زیتون پرورده، کاله کباب و بادمجان شکم پر چاشنی، چای محلی گیلان و انواع دم نوش های محلی در جشنواره‌های متعدد کشوری راه یافته‌اند.
وی اظهار داشت: در هیچ جای دنیا صنعت گردشگری تنها بر گردشگر داخلی استوار نیست و می‌بایست شرایط بگونه ای فراهم شود تا از ظرفیت‌های گردشگری برای جذب گردشگری خارجی استفاده کرد.
وی از دفاتر خدمات مسافرتی خواست در جذب گردشگر خارجی اهتمام بیشتری داشته باشند.
اگر دهه‌های پیشین نگرانی غصه خویشان بود و تلاش برای نیک زیستن، امروز آدمیان بر مبنای سرعت بیش از همیشه سر در گریبانند و گاه از دیوهایی می‌نالند که خود با تغییر رفتار آنان را برآشفته اند و امروز به شکل سرطان، بیماری‌های قلبی، مغزی، معده و … بر فضای زندگی دود اندود شده‌اند.
با اینکه در بسیاری از شهرها فرهنگ غذایی مردمانمان از عطر غذای دیگ‌های مسی مادربزرگ فاصله گرفته اما در گیلان عطر غذای مادربزرگان نوستالژی نیست؛ بلکه تجربه‌ای است که امروز گردشگران دور و نزدیک را به خود فرا می‌خواند.

گزارش از مرضیه ضامن

۱۸۸۱/‌۲۰۰۷/‌

اگر بتوانم یک بار دیگر زندگی کنم بیشتر سفر می روم …؛ بخشی از شاعرانه های شاعر آرژانتینی است که امروز در جاده های شمال تجلی یافته و مردمان در سفر به پیچاپیچ سبز جاده های گیلان درنگ نمی کنند اما آنان که سفر تخصصشان است، معتقدند امروز آوازه طعم خوش اصالت غذاهای گیلانی به شاخه ای از گردشگری نوین در این استان تبدیل شده است.

سفر از زمانی آغاز می‌شود که اندیشه اش در ذهن نمایان شود و آنان که از ذوق سفر سرشارند نیک می‌دانند که گیلان، سفرنامه ایست بی منتهی …
اگرچه این روزها گردشگری به واسطه چالش‌های پیاپی چون، گردشگری آلایندگی محیط زیست، ترافیک سرسام آور، چهره ناخوش شهری، گرانی و … برای مردمان شمال، نیازمند بازتعریف است و به طور حتم سفرهای کمپی و تهیه غذاهای سریع در چادرهای مسافرتی در تعریف گردش و گردشگری نمی گنجد اما فارغ از همه اینها گردشگری غذا که اصالتی برآمده از ذوق مادربزرگان گیلانیست، توانسته سبکی نوین از گردشگری را رقم بزند.
غذا در گیلان فرهنگ نیست، زندگیست بطوریکه امروز که فصل اشتیاق گیاه به خورشید در گیلان است و گردشگران در جاده‌های روستایی گیلان تصاویری را زندگی می‌کنند که به نقاشی می‌ماند؛ مردمان روستاهای گیلان زمین، یکان به یکان مواد غذایی بومی سرزمین خویش را به توان بازو در زمین‌های زراعی خویش می‌پرورند و برای هر فصل و هر ماه، بطور گروهی آنها را برای نیاز یکسال آماده و ذخیره و از این راه امرار معاش نیز می‌کنند.
بابک علیدوست ماسوله دکترای برنامه ریزی روستایی می‌گوید: گردشگری که مجموع پدیده‌ها و ارتباطات ناشی از کنش متقابل میان گردشگران، سرمایه و دولت هاست؛ به علت خصلت بین رشته‌ای خود قابلیت نگرش‌های متفاوت را داراست و این امر سبب ارائه تعاریف بسیاری در این زمینه شده است.
وی در گفت و گو اختصاصی با خبرنگار ایرنا ادامه می‌دهد: گردشگری فصل مشترک بین زندگی عادی ساکنان بومی و زندگی غیر عادی گردشگران را در برمی گیرد و از این حیث گیلان سرزمینی جذاب برای تجربه لحظه‌های نو و خوشایند است که به طبع تجربه غذاهای محلی یکی از آنها می‌تواند باشد که امروز خوشبختانه به طور برجسته در فضاهای بومگردی، رستوران‌ها و سفر به روستاها و نقاط گردشگری استان بطور واضح ملموس است.
وی ادامه می‌دهد: اگر چه زندگی آدمیان بر مدار تند شهرنشینی استوار شده و خوب نیست اگر بگوییم فرهنگ غذا در شهرها بی قوام گشته و عطر خوش غذاهای مادر بزرگ نوستالژی دیگری را رقم می‌زند اما از سر شعف می گویم امروز هنوز عطر غذای مادربزرگ در گیلان نوستالژی نیست.
علیدوست ماسوله می‌گوید: برنامه ریزی برای گردشگری غذا یکی از زیرشاخه‌های گردشگری فرهنگی است که می‌تواند با برنامه ریزی از سوی دفاتر خدمات مسافرتی به یکی از شاخه‌های تخصصی گردشگری بدل شود و رونق اقتصادی از این حیث را در پی داشته باشد.

مؤلفه مهم غذا در آئین‌های بومی مردم گیلان

امروزه جغرافیای تغذیه در فضای جغرافیایی خاص خود و در ارتباط با سایر عناصر فضایی از اهداف پر طرفدار و پر درآمد در کشورهای پیشرو در امر گردشگری محسوب می‌شود.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن می‌نویسد؛ مساله خوراک انسان و تهیه آن بنیان تمدن را تشکیل می‌دهد، کلیسای جامع و معبد، موزه هنر و تالار موسیقی، کتابخانه و دانشگاه، همه روکار بنای تمدن هستند و باید چشم داشت و در پشت ظاهر مطبخ را دید.
کارسختی نیست فقط باید کوله را جمع کرد، به دوش انداخت به راه افتاد؛ و زد به جاده‌های خوب …
چنانچه از تحقیقات مردم نگاری شهرهای استان گیلان بر می‌آید؛ به تقریب هیچ آئین و سنتی از اهالی این منطقه (از تولد و دندان در آوردن نوزاد تا ازدواج و بارداری و از مراسم مذهبی تا آئین‌های ملی و از بیماری تا سوگواری) بدون وجود غذای خاص آن مراسم رسمیت نداشته است؛ در این رابطه باورها و اعتقادات فراوانی در زندگی مردم مشاهده می‌شود.
پیمان نوروزی یکی از روستاییان بخش مرکزی گیلان است که بعنوان یکی از فعالیت‌های اقتصادی خود در حوزه گردشگری روستایی فعال است؛ وی ضمن دعوت از گروه ایرنا برای بازدید از باغ پر رونق خویش ما را به مادربزرگی معرفی می‌کند که بر زمین باغ در حال برآوردن و تهیه آلوچه دشکن (از کوبش گوجه سبز و درار – ترکیب نمک بسیار با سبزی‌های محلی همچون چوچاق و نعنا – با سنگ در سینی چوبی) است.
نوروزی می‌گوید: همه ساله گردشگران بسیاری که برای چیدن آلوچه و بازدید از نحوه فرآیند رب آلوچه، آلوچه دشکن، نحوه فرآوری باقلاقاتوق (غذای پرآوازه گیلان)، مطنجن مرغابی (مرغابی، رب انار، مغز گردو و …)، شیرین قرمه و… ازین روستا گذر می‌کنند، گذرشان به این روستا می‌افتد.
بی گمان ذهن مردمان مان هیچ گاه بواسطه شاعرانگی‌های مفاخرش از روستا خالی نمی‌شود؛ آنگاه که سهراب می‌گوید: آب را گل نکنیم، چه گوارا این آب! / چه زلال این رود! / مردم بالادست، چه صفایی دارند! / چشمه‌هاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد! / … مردمان سر رود، آب را می‌فهمند، گل نکردندش، ما نیز آب را گل نکنیم.
چنین است که اگر آبادی در هیاهوی آهن و دود و سیمان گیج نشود، دنج ترین جای جهان خواهد بود؛ چنانکه با رشد عظیم جمعیت و چیرگی صنعت بر کره خاکی، گردشگری روستایی از سال ۱۹۴۵ آغاز شد و امروز تقاضا برای این گونه گردشگری در جهان و کشور، روندی صعودی دارد.

گیلان، استانی غنی در گردشگری با تنوع غذایی

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان نیز در این رابطه پیوستن رشت به شهرهای خلاق جهان را فرصتی برای رونق و توسعه گردشگری استان می‌داند و می‌گوید: گیلان با ۱۷۰ نوع غذای محلی یکی از استان‌های غنی در زمینه گردشگری فرهنگی بویژه تنوع غذایی است که این موضوع می‌تواند بعنوان یکی از گونه‌های گردشگری تخصصی غنی در بحث گردشگری برجسته و مورد اهتمام قرار گیرد.
شهرود امیر انتخابی با اشاره به این موضوع که برخی از غذاهای گیلانی در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده، گفت: باقالاقاتوق، ترش تره و میرزا قاسمی غذاهای محلی، رشته خشکار، نان خلفه و نان برنجی شیرینی، زیتون پرورده، کاله کباب و بادمجان شکم پر چاشنی، چای محلی گیلان و انواع دم نوش های محلی در جشنواره‌های متعدد کشوری راه یافته‌اند.
وی اظهار داشت: در هیچ جای دنیا صنعت گردشگری تنها بر گردشگر داخلی استوار نیست و می‌بایست شرایط بگونه ای فراهم شود تا از ظرفیت‌های گردشگری برای جذب گردشگری خارجی استفاده کرد.
وی از دفاتر خدمات مسافرتی خواست در جذب گردشگر خارجی اهتمام بیشتری داشته باشند.
اگر دهه‌های پیشین نگرانی غصه خویشان بود و تلاش برای نیک زیستن، امروز آدمیان بر مبنای سرعت بیش از همیشه سر در گریبانند و گاه از دیوهایی می‌نالند که خود با تغییر رفتار آنان را برآشفته اند و امروز به شکل سرطان، بیماری‌های قلبی، مغزی، معده و … بر فضای زندگی دود اندود شده‌اند.
با اینکه در بسیاری از شهرها فرهنگ غذایی مردمانمان از عطر غذای دیگ‌های مسی مادربزرگ فاصله گرفته اما در گیلان عطر غذای مادربزرگان نوستالژی نیست؛ بلکه تجربه‌ای است که امروز گردشگران دور و نزدیک را به خود فرا می‌خواند.

گزارش از مرضیه ضامن

۱۸۸۱/‌۲۰۰۷/‌

اگر بتوانم یک بار دیگر زندگی کنم بیشتر سفر می روم …؛ بخشی از شاعرانه های شاعر آرژانتینی است که امروز در جاده های شمال تجلی یافته و مردمان در سفر به پیچاپیچ سبز جاده های گیلان درنگ نمی کنند اما آنان که سفر تخصصشان است، معتقدند امروز آوازه طعم خوش اصالت غذاهای گیلانی به شاخه ای از گردشگری نوین در این استان تبدیل شده است.

سفر از زمانی آغاز می‌شود که اندیشه اش در ذهن نمایان شود و آنان که از ذوق سفر سرشارند نیک می‌دانند که گیلان، سفرنامه ایست بی منتهی …
اگرچه این روزها گردشگری به واسطه چالش‌های پیاپی چون، گردشگری آلایندگی محیط زیست، ترافیک سرسام آور، چهره ناخوش شهری، گرانی و … برای مردمان شمال، نیازمند بازتعریف است و به طور حتم سفرهای کمپی و تهیه غذاهای سریع در چادرهای مسافرتی در تعریف گردش و گردشگری نمی گنجد اما فارغ از همه اینها گردشگری غذا که اصالتی برآمده از ذوق مادربزرگان گیلانیست، توانسته سبکی نوین از گردشگری را رقم بزند.
غذا در گیلان فرهنگ نیست، زندگیست بطوریکه امروز که فصل اشتیاق گیاه به خورشید در گیلان است و گردشگران در جاده‌های روستایی گیلان تصاویری را زندگی می‌کنند که به نقاشی می‌ماند؛ مردمان روستاهای گیلان زمین، یکان به یکان مواد غذایی بومی سرزمین خویش را به توان بازو در زمین‌های زراعی خویش می‌پرورند و برای هر فصل و هر ماه، بطور گروهی آنها را برای نیاز یکسال آماده و ذخیره و از این راه امرار معاش نیز می‌کنند.
بابک علیدوست ماسوله دکترای برنامه ریزی روستایی می‌گوید: گردشگری که مجموع پدیده‌ها و ارتباطات ناشی از کنش متقابل میان گردشگران، سرمایه و دولت هاست؛ به علت خصلت بین رشته‌ای خود قابلیت نگرش‌های متفاوت را داراست و این امر سبب ارائه تعاریف بسیاری در این زمینه شده است.
وی در گفت و گو اختصاصی با خبرنگار ایرنا ادامه می‌دهد: گردشگری فصل مشترک بین زندگی عادی ساکنان بومی و زندگی غیر عادی گردشگران را در برمی گیرد و از این حیث گیلان سرزمینی جذاب برای تجربه لحظه‌های نو و خوشایند است که به طبع تجربه غذاهای محلی یکی از آنها می‌تواند باشد که امروز خوشبختانه به طور برجسته در فضاهای بومگردی، رستوران‌ها و سفر به روستاها و نقاط گردشگری استان بطور واضح ملموس است.
وی ادامه می‌دهد: اگر چه زندگی آدمیان بر مدار تند شهرنشینی استوار شده و خوب نیست اگر بگوییم فرهنگ غذا در شهرها بی قوام گشته و عطر خوش غذاهای مادر بزرگ نوستالژی دیگری را رقم می‌زند اما از سر شعف می گویم امروز هنوز عطر غذای مادربزرگ در گیلان نوستالژی نیست.
علیدوست ماسوله می‌گوید: برنامه ریزی برای گردشگری غذا یکی از زیرشاخه‌های گردشگری فرهنگی است که می‌تواند با برنامه ریزی از سوی دفاتر خدمات مسافرتی به یکی از شاخه‌های تخصصی گردشگری بدل شود و رونق اقتصادی از این حیث را در پی داشته باشد.

مؤلفه مهم غذا در آئین‌های بومی مردم گیلان

امروزه جغرافیای تغذیه در فضای جغرافیایی خاص خود و در ارتباط با سایر عناصر فضایی از اهداف پر طرفدار و پر درآمد در کشورهای پیشرو در امر گردشگری محسوب می‌شود.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن می‌نویسد؛ مساله خوراک انسان و تهیه آن بنیان تمدن را تشکیل می‌دهد، کلیسای جامع و معبد، موزه هنر و تالار موسیقی، کتابخانه و دانشگاه، همه روکار بنای تمدن هستند و باید چشم داشت و در پشت ظاهر مطبخ را دید.
کارسختی نیست فقط باید کوله را جمع کرد، به دوش انداخت به راه افتاد؛ و زد به جاده‌های خوب …
چنانچه از تحقیقات مردم نگاری شهرهای استان گیلان بر می‌آید؛ به تقریب هیچ آئین و سنتی از اهالی این منطقه (از تولد و دندان در آوردن نوزاد تا ازدواج و بارداری و از مراسم مذهبی تا آئین‌های ملی و از بیماری تا سوگواری) بدون وجود غذای خاص آن مراسم رسمیت نداشته است؛ در این رابطه باورها و اعتقادات فراوانی در زندگی مردم مشاهده می‌شود.
پیمان نوروزی یکی از روستاییان بخش مرکزی گیلان است که بعنوان یکی از فعالیت‌های اقتصادی خود در حوزه گردشگری روستایی فعال است؛ وی ضمن دعوت از گروه ایرنا برای بازدید از باغ پر رونق خویش ما را به مادربزرگی معرفی می‌کند که بر زمین باغ در حال برآوردن و تهیه آلوچه دشکن (از کوبش گوجه سبز و درار – ترکیب نمک بسیار با سبزی‌های محلی همچون چوچاق و نعنا – با سنگ در سینی چوبی) است.
نوروزی می‌گوید: همه ساله گردشگران بسیاری که برای چیدن آلوچه و بازدید از نحوه فرآیند رب آلوچه، آلوچه دشکن، نحوه فرآوری باقلاقاتوق (غذای پرآوازه گیلان)، مطنجن مرغابی (مرغابی، رب انار، مغز گردو و …)، شیرین قرمه و… ازین روستا گذر می‌کنند، گذرشان به این روستا می‌افتد.
بی گمان ذهن مردمان مان هیچ گاه بواسطه شاعرانگی‌های مفاخرش از روستا خالی نمی‌شود؛ آنگاه که سهراب می‌گوید: آب را گل نکنیم، چه گوارا این آب! / چه زلال این رود! / مردم بالادست، چه صفایی دارند! / چشمه‌هاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد! / … مردمان سر رود، آب را می‌فهمند، گل نکردندش، ما نیز آب را گل نکنیم.
چنین است که اگر آبادی در هیاهوی آهن و دود و سیمان گیج نشود، دنج ترین جای جهان خواهد بود؛ چنانکه با رشد عظیم جمعیت و چیرگی صنعت بر کره خاکی، گردشگری روستایی از سال ۱۹۴۵ آغاز شد و امروز تقاضا برای این گونه گردشگری در جهان و کشور، روندی صعودی دارد.

گیلان، استانی غنی در گردشگری با تنوع غذایی

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان نیز در این رابطه پیوستن رشت به شهرهای خلاق جهان را فرصتی برای رونق و توسعه گردشگری استان می‌داند و می‌گوید: گیلان با ۱۷۰ نوع غذای محلی یکی از استان‌های غنی در زمینه گردشگری فرهنگی بویژه تنوع غذایی است که این موضوع می‌تواند بعنوان یکی از گونه‌های گردشگری تخصصی غنی در بحث گردشگری برجسته و مورد اهتمام قرار گیرد.
شهرود امیر انتخابی با اشاره به این موضوع که برخی از غذاهای گیلانی در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده، گفت: باقالاقاتوق، ترش تره و میرزا قاسمی غذاهای محلی، رشته خشکار، نان خلفه و نان برنجی شیرینی، زیتون پرورده، کاله کباب و بادمجان شکم پر چاشنی، چای محلی گیلان و انواع دم نوش های محلی در جشنواره‌های متعدد کشوری راه یافته‌اند.
وی اظهار داشت: در هیچ جای دنیا صنعت گردشگری تنها بر گردشگر داخلی استوار نیست و می‌بایست شرایط بگونه ای فراهم شود تا از ظرفیت‌های گردشگری برای جذب گردشگری خارجی استفاده کرد.
وی از دفاتر خدمات مسافرتی خواست در جذب گردشگر خارجی اهتمام بیشتری داشته باشند.
اگر دهه‌های پیشین نگرانی غصه خویشان بود و تلاش برای نیک زیستن، امروز آدمیان بر مبنای سرعت بیش از همیشه سر در گریبانند و گاه از دیوهایی می‌نالند که خود با تغییر رفتار آنان را برآشفته اند و امروز به شکل سرطان، بیماری‌های قلبی، مغزی، معده و … بر فضای زندگی دود اندود شده‌اند.
با اینکه در بسیاری از شهرها فرهنگ غذایی مردمانمان از عطر غذای دیگ‌های مسی مادربزرگ فاصله گرفته اما در گیلان عطر غذای مادربزرگان نوستالژی نیست؛ بلکه تجربه‌ای است که امروز گردشگران دور و نزدیک را به خود فرا می‌خواند.

گزارش از مرضیه ضامن

۱۸۸۱/‌۲۰۰۷/‌

نظرات بینندگان

نظری ثبت نشده است

  ارسال دیدگاه

  توجه نمایید
  • در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «خوبان خبر» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • خوبان خبر از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
  • تنها خالی نماندن متن دیدگاه الزامی است.
  • telegram khoobankhabar

    telegram khoobankhabaradvads