اين روزها كه بساط فرش قرمز و شير و پلنگهاي نقرهاي و طلايي گرم است، بازيگر بودن بهانه خاصي نميخواهد. همين كه ميتواني يكي از اين مجسمهها را صيد كني و در ميان هوراي علاقه مندان سينه چاكت از روي صحنه پايين بيايي دليل خوبي است كه بازيگر باشي و سعي كني هيچ چيز اين بازيگر بودنت را تهديد نكند و هيچ چيز كلاس هنرمنديات را پايين نياورد.
به گزارش خوبان به نقل از رجانيوز، اما از جبهه و خاكريز دم زدن، خاكساري در برابر يك جانباز شيميايي و ارزش قائل شدن براي رزمندگان دفاع مقدس از جمله چيزهايي است كه ميتواند به همين كلاس و پرستيژ و هزار كوفت و زهرمار هنري ديگر ضربه بزند.
و تو بايد مرد باشي كه درد داشته باشي. بايد مرد باشي كه سرفههاي يك جانباز شيميايي آسايشت را بگيرد و در ميان هياهوي جشنوارهها و جايزهها به گوشت برسد.
پرويز پرستويي مرد است؛ مرد است كه حاج كاظم را پايين پلههاي هواپيمايي كه داشت عباس را به خارج ميبرد جا نگذاشت. مرد است كه بعد از آژانس همراه با «موميايي»ها به ريش عباسها نخنديد؛ مرد است كه آنقدر در «مرد عوضي» فرو نرفت كه «پاداش سكوت»ش را از دست ماهوارهها بگيرد. مرد است كه بجاي رييس بنياد شهيد –كه مشكلات شيمياييها را قبول دارد- دنبال كار يك جانباز افتاده است.
مهرماه امسال بود كه خبر تلاشهاي پرستويي براي اعزام ناصر افشاري جانباز 70 درصد جنگ تحميلي به خارج از كشور رسانهاي شد. اما ماجراي آشنايي اين دو به 12 سال قبل بر ميگشت. به وقتي كه اين دو هنرمند همديگر را در سازمان ثبت اسناد ديدند و رفاقتشان ادامه پيدا كرد:
«از همان موقع در مناسبتها با هم در ارتباط بودیم و هر موقع دردی داشت، پیامکی به من میزد و من هم دردم میگرفت. چندین بار هم گفتم «سیزده 59» را بازی و احساسش را از ناصر افشاري گرفتم. بارها یادم است ایشان در اتاق ایزوله بود و نمیتوانست حرف بزند و پیامک میداد و با هم ارتباط داشتیم.»
همين درد بود كه پرستويي را واداشت تا در اين سالها پيگير مشكلات ناصر افشاري باشد. افشاري بايد شهريور سال گذشته براي درمان به خارج از كشور اعزام ميشد اما حتي دستور مستقيم رييس جمهور هم نتوانست كاري انجام دهد و اين بايد را به واقعيت تبديل كند. همراهي كامران نجف زاده با پرستويي در يكي از اين ديدارها كمك بيشتري كرد تا مظلوميت اين جانباز دفاع مقدس بيشتر ديده شود.
پرستويي در ديدار با ناصر افشاري جملاتي گفته بود كه نشان ميداد آدم قدرشناسي است:
«اگر چهار موفقیت در کارهایم داشتم، دفاع مقدس بوده است و ماحصل تلاش و زحمت این عزیزان که سودش را ما بردیم و برایمان دست زدند. اما ما راوی قصه بودیم و اصل آن قصهها وجود دارد و اینها تخیلی نبودند. هفته دفاع مقدس است و زیر سقف خانه جانبازی هستیم که در طول همین زمانی که اینجا بودیم بارها خون بالا آورد و سوالم این است که تکلیف این آدم چه میشود؟»
پرستويي آبان امسال به عيادت نورالدين عافي، راوي كتاب «نورالدين پسر ايران» هم رفت. اما ديروز پرستويي پرده ديگري از مردانگياش را به نمايش گذاشت. او براي بدرقه ناصر افشاري به فرودگاه رفته بود. قرار بود اين جانباز نهايتا و البته همچنان بدون حمايت مسئولان به خارج اعزام شود. پرستويي براي بدرقه او آمده بود تا آرزو كند كه اگرچه غريبانه دارد ميرود اما انشاالله سالم برگردد.
ميتوان از بازي پرستويي در خيلي از نقشها راضي نبود؛ ميتوان روايت برخي فيلمهايي كه او در آنها بازي كرده است از دفاع مقدس را نپسنديد؛ اما بايد به احترام بازيگري كه هنوز مرد است و درد مردم دارد تمام قد ايستاد. مردي كه با حرف زدن از دغدغه مردم پز روشنفكري نميدهد. مردي كه معلوم است هنوز ليلي با اوست.
انتهای پیام/87
روایت پرویز پرستویی از خانمی که خجالت زده سرش را پایین انداخت +عکس
پست اینستاگرامی جالب از آقای بازیگر +عکس