کد خبر: 150399 - تاریخ: پنج‌شنبه، 28 سپتامبر 2017 - 08:45

حاشیه‌نگاری تشییع پیکر شهید حججی

جوری زندگی کن که خدا عاشقت بشه…

کجاست مولوی تا برای این شهید خدایی، برای بلاجوی دهه هفتادیِ دشت کربلا مثنوی تازه‌ای بسراید؟ حافظ نیست تا سر ِ بریده‌ی بی جرم و جنایت محسن ما را ببیند و به شور بیاید و غزل بگوید؟

به گزارش خوبان، حرف زدنش درست و حسابی نیست. انگار کرولال است. با زبان بی‌زبانی حالی‌مان می‌کند که تصویر شهید را می‌خواهد. یکی بیشتر نداریم. همان را می‌دهیم دستش. باز با همان زبان بی‌زبانی تشکر می‌کند و راهش را می‌گیرد و می‌رود. از اینجایی که ایستاده‌ایم، نمای میدان امام حسین کامل است. صدای حاج صادق آهنگران می‌آید که با مثنوی لطیف و پر سوزش، شعله می‌اندازد به جان مردم. میدان پر شده و سرریز جمعیت افتاده در خیابان انقلاب. آفتاب هم تیغ می‌زند، اما بعید است تیغش در میان این جمع، کاری باشد. مسیر منتهی به میدان لبریز مردم است، اما یکی دو پژو پارس، که به نظر می‌رسد حامل برخی مقامات دست چندم کشوری باشد، دارد جمعیت را می‌شکافد و جلو می‌آید. کاش این مقامات دست چندم کشوری هم یاد می‌گرفتند برای استقبال از شهید بی‌سر، باید با سر آمد نه با خودروی لوکس اداری.
حاشیه‌نگاری مراسم تشییع پیکر شهید حججی/ ایستاده بر بلندای تاریخ

حاج صادق، بیست سال قبل

حاج صادق می‌خواند و هر کلمه‌اش یک روضه بلند و پر آه است. صدایش خش دارد، اما همین صدای خش‌دار امروز چنان جان گرفته که خیال می‌کنی حاج صادق ِ. دهه شصت، حاج صادق «سوی دیار عاشقان» آمده و دارد روضه‌ی سردار بی‌سر را می‌خواند. می‌خواند و جمعیت را می‌سوزاند. آرام آرام راهمان را از میان جمعیت باز می‌کنیم و می‌رسیم به سرِ میدان… سر ِ میدانِ میزبان ِ شهید بی‌سر. جلوتر جا نیست. تمام فضای میدان پرِ جمعیت سیاه‌پوش است. تیغ آفتاب افتاده روی پیراهن مشکی‌ام و می‌سوزاندم. نگاهم به جمعیت پرشمار خانم‌های چادر مشکی‌به‌سر که می‌افتد، از احساس خستگی‌ام پشیمان می‌شوم. ایستاده‌اند زیر تابش تند آفتاب و بی‌آن‌که ذره‌ای احساس خستگی داشته باشند، درست مثل مردان حاضر در میدان سینه می‌زنند و اشک می‌ریزند. بدرقه‌کننده‌های حججی باید هم این صبر و طاقت را داشته باشند.

حاشیه‌نگاری مراسم تشییع پیکر شهید حججی/ ایستاده بر بلندای تاریخ
بگویید محتشم بیاید

صدای محسن که می‌پیچد توی میدان، انگار باران گرفته باشد در میان جمعیت. اشک است که از پشت اشک می‌آید. محسن به پسرش سلام می‌کند، با او حرف می‌زند، از راهی که انتخاب کرده می‌گوید. راهی که به قول خودش با گذشتن از چیزهای خوب شروع می‌شود و به چیزهای بهتر می‌رسد. محسن علی کوچولویش را خطاب می‌کند و یک شهر اشک می‌ریزد. صدای محسن جاودانه شده. «جوری زندگی کن که خدا عاشقت بشه.» محسن تمام عرفان را در همین یک جمله خلاصه کرده. کجاست مولوی تا برای این شهید خدایی، برای بلاجوی دهه هفتادیِ دشت کربلا مثنوی تازه‌ای بسراید؟ حافظ نیست تا سر ِ بریده‌ی بی جرم و جنایت محسن ما را ببیند و به شور بیاید و غزل بگوید؟ بگویید محتشم بیاید. نوکرِ حسین (ع)، با آمدنش نوحه و عزا و ماتم را تازه کرده. رد خون شهدای کربلا را جاری کرده در رگ‌های خشک و سیاه این شهر. بگویید تاریخ برای این جوان بلند شود و نوحه بخواند.

حاشیه‌نگاری مراسم تشییع پیکر شهید حججی/ ایستاده بر بلندای تاریخ
فریادهای ذوالفقاری

تریبون مراسم، با تدبیر به موقع مسئولین برگزاری، از دست سیاست‌مداران هزاررنگ خارج می‌شود و می‌رسد به خطیب مشهور و محبوب این شب‌های تهران. حاج آقای پناهیان از رویش‌های تازه‌ی سپاه می‌گوید و افتخاری که حججی عزیز برای این نیروی عزیز ساخته. اواخر صحبتش هم، صدایش را آزاد می‌کند و با فریاد، اسرائیلی‌ها را خطاب قرار می‌دهد. فریاد پناهیان و تکبیر‌های متوالی مردم، قدِ «ذوالفقار» و «خرمشهر» بُرد می‌گیرد و می‌رود و می‌نشیند توی قلب ِسیاه کشور ِ مجعول. فریاد‌ها و تکبیرهای جمعیت داغ‌دیده‌ی امروز، دیر یا زود مرز‌ها را می‌شکافد و گنبد آهنین را روی سر غاصبین سرزمین موعود خراب خواهد کرد، مطمئنم. وعده‌اش را فرمانده داده.

حاشیه‌نگاری مراسم تشییع پیکر شهید حججی/ ایستاده بر بلندای تاریخ
هم‌نوا با ارغوانی‌ها

«ارغوانی ها» روی جایگاه مراسم جای می‌گیرند و «ز کودکی خادم این تبار محترمم» را می‌خوانند. همزمان، سه چهار سپاهی هیکل‌مند و پر ابهت، میانه جمعیت را می‌شکافند و برای پیکر محسن راه باز می‌کنند. درست در صف اول استقبال جای می‌گیرم و این یعنی اگر اتفاق خاصی نیفتد، می‌توانم پیکرش را، آرمیده در میان خیمه‌ای سفید، از نزدیک ببینم. دست‌هایمان را به هم داده‌ایم و با بروبچه‌های گروه ارغوان هم‌خوانی می‌کنیم: «پیاده می‌روم از مشهدالرضا تا شام/ حال کبوتر حرم حال کنون من است…»

سرود بچه‌های ارغوان که به آخر می‌رسد، مجری مراسم خبر از آغاز تشییع می‌دهد. خبرش تمام نشده، سیل بنیان‌کنِ جمعیت هوار می‌شود روی سر من و آن چندصر نفری که به انتظار محسن ایستاده‌ایم. از دوستانم جدا می‌شوم و دل به سیل داده، پیش می‌روم. نظم مراسم آشکارا به هم ریخته و زیر تیغ تیز خورشید، این همه شلوغی و فشار آزاردهنده می‌شود. جمعیت هیچ انضباطی ندارد و خانم‌های چادر به سر دارند زیر فشار گرما و جمعیت له می‌شوند، اما هیچ نمی‌گویند. فقط مواظب‌اند وسط امر مستحب تشییع، واجبی زیر دست و پا نماند. همهمه شده و موج مردم دارد من را و خیلی‌های دیگر را با خودش می‌کشد. سعید حدادیان دم گرفته و خودروی حامل پیکر، آرام آرام راه باز می‌کند و جلو می‌‎آید: «یاد شهید سر جدا/ دلو می‌بره کرب‌وبلا….»

حاشیه‌نگاری مراسم تشییع پیکر شهید حججی/ ایستاده بر بلندای تاریخ

سه روضه در یک پیکر

درست لحظه‌ای پیش از آن‌که ماشین حامل تابوت از میدان خارج شود، سر بر می‌گردانم. پیکر به سر خیابان ۱۷ شهریور… پیکر بی‌سر به سر خیابان ۱۷ شهریور رسیده. سر بر می‌گردانم و نگاهم به خیمه سفید و تابوت محسن گره می‌خورد. با خودم فکر می‌کنم حالا او و اربابش، صفات مشترکی دارند که محسن می‌تواند روز قیامت به آن‌ها افتخار کند. «بی‌سر»، «بی‌دست»، «ارباً اربا»، «غریب»، «شهید» و هزار صفت سرخ دیگر، صفات محسن هم هستند. محسن حالا ده‌ها، صدها، اصلاً هزاران گام از من و از تو به آن روز خونین نزدیک‌تر است. محسن حالا کیلومتر‌ها جلوتر و بالاتر از ما ایستاده، با صفت‌هایی که بین او و اربابش مشترک شده‌اند. انگار در اقیانوس حسین (ع) حل شده باشد. اصلاً، محسن دارد «وحدت وجود» را اثبات می‌کند. ملاصدرا بیاید و شوق عقلانیِ شورانگیز شیربچه‌های خمینی، «اسفار» من‌الخلق الی‌الحقِ فرزندان خامنه‌ای را تماشا کند. محسن ما چنان معجون شوق‌آفرینی از عشق و عقل ساخته که تاریخ، حالاحالا‌ها باید به دنبالش بدود، بلکه راز این تن بی‌سر، این تن بی‌دست، این تنِ تکه‌تکه را پیدا کند. روضه عباس (ع) و حسین (ع) و علی‌اکبر (ع)، در پیکر محسن، خلاصه شده.

منبع:خبرگزاری دانشجو
انتهای پیام/5

مطالب مرتبط:
نظرات بینندگان

نظری ثبت نشده است

  ارسال دیدگاه

  توجه نمایید
  • در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «خوبان خبر» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • خوبان خبر از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
  • تنها خالی نماندن متن دیدگاه الزامی است.
  • telegram khoobankhabar

    telegram khoobankhabaradvads