کد خبر: 14263 - تاریخ: دوشنبه، 10 دسامبر 2012 - 21:43

گفتگو با مشاور جوان سابق استانداری گیلان

برگستان: انگار دوستان می خواهند چند صد سال بر این مناصب تکیه بزنند

برخی تجربه های تلخ و برخورد با برخی زشتی های و برخوردهای دوگانه برخی افراد هم برایم خیلی سخت بود شاید بعد از زندگی 15 ساله در قم باور کردن اینکه افرادی باشند که به این شکل رنگ عوض کنند و باد به پرچم باشند سخت بود.

به گزارش خوبان، با انتخاب سعادتی به سمت استاندار گیلان، مرتضی برگستان از سوی وی به سمت مشاور جوان و رئیس گروه مشاوران جوان استانداری گیلان برگزیده شد. پس از برکناری سعادتی و انتخاب هاشم نیا به سمت استاندار گیلان، برگستان مدتی را نیز با وی در این سمت همکاری کرد. اما چندی پیش خبر استعفای وی نقل محافل شد.

برگستان در گفتگویی با گیلان آنلاین پیرامون عملکرد گروه مشاوران جوان در دوران تصدی این سمت از سوی وی و نیز حواشی و دلایل استعفایش حرفهایی زده است که مخاطبین محترم گیلان آنلاین را به خواندن آن دعوت می کنیم.
* * *
در ابتدا مختصرا خودتان را معرفی کنید؟
به نام خدا. با عرض سلام خدمت شما دوستان خوبم در سایت گیلان آنلاین و همچنین مردم خوب و ولایتمدار گیلان. من مرتضی برگستان هستم متولد 1358 در شهر رشت تحصیلاتی ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را در همین شهر رشت سپری کردم و نهایتا در سال 75 در رشته ریاضی فارغ التحصیل شدم. آن ایام بعد از گذراندن سال سوم دبیرستان برای ورود به پیش دانشگاهی باید امتحان می دادیم که بنده به واسطه فضاهای فرهنگی و شرایطی که برایم به وجود آمد مصمم شدم دروس حوزوی را ادامه بدهم. و از سال 1376 در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شدم. سطح حوزه را به پایان رساندم و سه سال از درس خارج فقه آیت الله مدرسی یزدی نیز بهره برده ام و در عین حال از دروس فلسفه استاد گرانقدر حضرت آیت الله رمضانی گیلانی نیز استفاده نموده ام . در سال 85 در کنکور سراسری تحصیلات تکمیلی شرکت کردم و در همان سال در رشته مدرسی معارف اسلامی در دانشکده الهیات دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شدم و در سال 88 هم  فارغ التحصیل شدم. مشغول به ادامه تحصیل در قم بودیم که دست قضا ما را به رشت رسانید و بقیه ماجراها.

 دلیل خاصی برای آمدن به رشت داشتید؟
نگاه کنید خیلی ها تصور درستی از طلبه ها و شرایط آنها ندارند. فکر می کنند ما نیاز به گذراندن دوره ضرورت خدمت نداریم ولی واقعیت این گونه نیست. بنده در قم که بودم به صورت قرارداد کار معین در نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها مشغول به فعالیت بودم ابتدا به صورت کارشناس و بعد مسئول ارزیابی گروه های معارف اسلامی کل کشور بودم . اما با توجه به عدم گذراندن دوره ضرورت خدمت مترصد فرصتی بودم. با توجه به تغییر ساختار در نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها بنده تصمیم گرفتم علی رقم پیشنهادات زیاد برای ماندن در قم به دو جهت به رشت هجرت کنم اول اینکه نیاز به یک تجربه چند ساله برای فعالیت در فضای فرهنگی و اجتماعی رشت داشتم ثانیا می توانستم در کنار کارهای خودم دروه ضرورت خدمت را هم سپری کنم البته شرایط طوری دیگر رقم خورد.

 چگونه پایتان به استانداری باز شد؟
بنده اصلا فکر حضور در استانداری را هم نمی کردم و علاقه ای هم نداشتم زیرا با توجه به تجربه کاری اداری و شرایط خودم می دانستم که شرایط برای کار در آنجا با توجه به ایده ها و شرایط فکری من حداقل در حال حاضر مناسب نیست. بحث اینطور شروع شد که یکی از دوستان خوب ما گفتند یک شخصی که از نزدیکان استاندار هست می خواهد بیاید با ما یک جلسه ای داشته باشد و از فضای شهر و استان آگاهی کسب کند. ما هم گفتیم خوب چه اشکال دارد چون شنیده بودیم استاندار جدید گیلان از افراد انقلابی و زحمت کشیده انقلاب است گفتیم تا جایی که از دست ما کار بر می آید برایشان کاری انجام بدهیم. آن جلسه برگزار شد و بنده هم شرایط استان گیلان و نیاز به صبر بسیار زیاد را برایشان گفتم. یادم می آید که این جمله را که از استادم 10 سال پیش به یادگار داشتم به ایشان گفتم «اینجا گیلان است به زودی عده ای به دنبال شما خواهند آمد ابتدا می خواهند شما را بخرند اگر نتوانستند شما را خواهند خورد» که البته این جمله از طرف ایشان جدی گرفته نشد ولی نهایتا حرف ما درست از آب درآمد.

جلسه خوب و جالبی بود مقدمه آشنایی بیشتر ما شد البته یک سری سوالات تند و تیز دیگر با توجه به برخی از شائبه ها از ایشان کردم که ایشان هم خیلی منطقی جواب داد و تقریبا شائبه ها در همان جلسه اول رفع شد.

بعدها شنیدم که آن بنده خدا به فکر این بود که ما را به عنوان مدیر کل یکی از ادارات کل معرفی کند چون شرایط را نمی دانست به ایشان گفتم نه شرایط قانونی آن را دارم و نه آمادگی روحی این مسئولیت را در هر حال بعد از کش و قوس فراوان نتیجه این شد که به آقای سعادتی کمک کنیم به ازای گذراندن دوره ضرورت خدمت سربازی. بنده نظرم در حد یک کارشناس عادی بود اما دوستان لطف داشتند و با توجه به شرایطم گفتند در اینجا بهتر می توانی کمک کنی که البته این را باید بگویم در صورتی که برادر خوبم آقای شفیعی ثابت پیگیری نمی کردند هرگز نمی پذیرفتم ولی به هر حال در انتها ترسیدم که شاید فکر کنند دنبال بازار گرمی هستم و از این حرفها و من هم با توجه به شرایطی که گذاشتم و قبول کردند پذیرفتم که البته اکثر شرایط یا به وجود نیامد یا اگر هم به وجود آمد به سختی بود.

از حواشی این مسئولیت نگرانی نداشتید؟

من در مسائل اجتماعی و فرهنگی و سیاسی قائلم که باید انسان شفاف و صادقانه عمل کند اگر عده ای بتوانند در برهه ای از زمان کارهایی بکنند و شاید هم در کوتاه مدت موفق بشوند اما زمان به درستی به نفع آدم صادق قضاوت خواهد کرد. یکی از اصول اساسی فعالیت های اجتماعی و فرهنگی بنده تا جایی که سعی داشتم همین بوده است و البته این را هم از اساتیدم به یادگار دارم. استادی داشتیم که زمانی در همین شهر به ایشان می گفتند ضد ولایت بعد ایشان شد یکی از موفقترین نمایندگان مقام معظم رهبری و بارها توسط حضرت آقا مورد تفقد قرار گرفتند. که البته برگ برنده این استاد صداقت در رفتار و گفتار بوده است. بنده هم قائل به این هستم که در کشور باید گوش به فرمان مقام معظم رهبری باشیم و کمتر به حواشی بپردازیم که بیشترین نفع را از این حواشی دشمن خواهد برد و بیشترین ضرر را مردم خواهند کرد. نه باید از حضرت آقا جلو افتاد و نه عقب باید گام به گام دقیقا در جایی قدم نهاد که ایشان اشاره می نمایند فکر کنم اگر این کار صورت بگیرد دیگر نگرانی وجود نخواهد داشت. ما هم که شعارمان همیشه این بوده «آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است».

 حواشی هم داشتید؟
تا دلتان بخواهد!!! حالا این حواشی اگر از ناحیه اغیار بود سخت نمی آمد ولی برخی از دوستان که از نزدیک ما را می شناختند ما را مورد لطف خود قرار دادند که البته از همه آنها گذشتیم. یک بنده خدایی ما را به جهت یک همایش مورد لطف قرار داد بعد خودش برای اینکه در انتخابات موفق شود از برند یک اصلاح طلب استفاده نمود. اینها مسائلی است که در استان گیلان بسیار زجر آور است و خیلی در این مدت به این جهت به من سخت گذشت. البته ناراحت نیستم و خدا را شاکرم این مسائل را خیلی زود درک کردم و از همین الان باید به فکر چاره ای در این زمینه باشم چون راه بسیار طولانی است و سختی ها این راه هم بسیار زیاد.

چه مدت و از چه زمانی به عنوان مشاور جوان استانداری گیلان مشغول به فعالیت بوده اید؟

فکر کنم از مهر ماه سال نود کار من رسما شروع شد به هر حال شاید یک سری مقدماتی داشت تا انجام بشود طول کشید. فکر کنم حدود یک سال طول کشید البته الان که فکر می کنم به نظرم خیلی بیشتر می آمد ولی به هر حال یک سال طول کشید دقیقا به اندازه قولی که داده بودم.

در این مدت در حوزه ی مشاوران جوان چه فعالیت هایی از سوی شما ساماندهی و انجام شده است؟

نگاه کنید من معمولا قبل از ورود به هر کاری اهداف و چشم اندازها را ترسیم می کنم. بنده اولا که کاملا به قصد کار فرهنگی به این حوزه آمدم . البته بعدها که پای صحبت دکتر احمدی نژاد نشستیم دیدم دقیقا نظر ایشان هم همین بوده هر چند این حوزه با حواشی های سیاسی بسیاری روبرو شد ولی به هر حال نظر ایشان فرهنگی آموزشی بود. سه سطح اهداف را با مشورت با دوستان در نظر گرفتیم که تقریبا به دو سطح دست یافتیم و در نزدیکی های گام سوم شاهد تغییر مدیریتی در استان بودیم.

می توانید مقداری مسأله را توضیح دهید؟
به نظرم در کار فرهنگی باید مانند آن استاد ماهی گیر به جوانان ماهی گیری یاد داد نه ماهی گرفت و به آنها داد. اگر جوان خوب به سلاح فرهنگ و علم مجهز شود دیگر نگرانی بابت این جوان وجود نخواهد داشت و در کوران روزگار هر طور شده راه را از بیراهه تشخیص خواهد داد. ما در گام اول دنبال شناسایی و انسجام جوانان خوب البته با اولویت ارزشی داشتیم اکثر دوستان ما از بچه های بسیجی و ارزشی استان بودند. در گام بعد می خواستیم با ساماندهی این دوستان در جایگاه هایی که مد نظر گرفتیم آنها را در دوره های آموزشی خاص قرار بدهیم و در گام آخر جوانانی که آماده فعالیت در بنده اجرایی کشور هستند را به ترتیب اولویت معرفی می کنیم.

دوره های آموزشی شما مشخص بود؟
کاملا! ما در رابطه با همه جوانان اعم از خواهر و برادر یک دوره آموزشی عقیدتی، فرهنگی,مدیریتی و  سیاسی بر اساس منویات مقام معظم رهبری جهت ایجاد تمدن اسلامی ایرانی آماده نمودیم که البته با مشورت دوستان صاحب نظر در حوزه های آموزشی بود. و برای خواهران به صورت ویژه دوره آموزشی مطالعات زنان تدوین کرده بودیم که آن هم با مشورت دوستان در مدیریت پژوهش حوزه علمیه خواهران بود. زیرا به نظر می آید که حوزه مطالعات اسلامی زنان آنطور که باید و شاید حتی در بین خواهران ارزشی ما مورد توجه قرار نگرفته است.

 موفق به انجام این دوره ها شدید؟
خیر عرض کردم ما دو مرحله را تقریبا تمام کردیم و در گام بعدی که باید به صورت آزمایشی مرحله اول دوره آموزشی را شروع کنیم تغییر صورت گرفت. و فکر کنم دیگر شرایط برای ادامه این ایده فراهم نباشد. البته این را هم باید بگویم شاید شرایط بودجه ای هم بهانه ای برای عدم اجرای آن باشد ولی بنده قائلم که اگر اولویت ها  درست تعریف شود کار کار بسیار مناسبی است که خروجی آن به نفع استان در آینده خواهد بود. این را باید نه فقط شعار گونه بلکه با گوشت پوست و استخوان دریافت که جوانان از سرمایه های اصلی و از شاخصه های موثر در پیشرفت هر منطقه می باشند. باید به این مسأله و آموزش درست این نسل توجه ویژه شود. شاید بسیاری از مشکلات امروز ما به جهت عدم آموزش جوانان دیروز باشد بنابراین ما الان باید برای آینده اجرایی و سیاسی استان دست به کار شویم.

 در حوزه مشورت به مسئولین چه ساماندهی و سازماندهی صورت گرفت؟
روایتی از حضرت امیر المومنین علیه السلام وجود دارد که حضرت می فرمایند در امر مشورت اول با جوانان مشورت کن و سپس با سالخوردگان و انسانهای تجربه مند. در حوزه مشاوره هم سازمان فراگیر مشاوران جوان دارای شکل مناسب بود. در هر اداره گروه مشاوران تشکیل می شود از ادارات شهرستانها گرفته تا ادارات کل و وظایف این گروه های بررسی مشکلات و پتانسیلها و ارائه راهکار برای رسیدن به نقطه مطلوب برای مسئولین بود. در هر شهرستان شورای اداری جوان تشکیل می شد و در استان هم شورای اداری جوانان استان تشکیل می شد. برخی از کارگروه های تخصصی نیز وجود داشت مانند کارگروه های ذیل شورای برنامه ریزی استان. همه این موارد می توانست در کانالیزه کردن و رساندن مشورت به مسئولین عمل نماید البته برخی از مسئولین که زیاد هم نبودند خوب از نظرات جوانان استفاده می کردند.

گفتید بچه هایی که انتخاب می کردید اکثرا بسیجی بودند آیا به صورت سازماندهی شده بود؟

نگاه کنید بچه های ارزشی که هر جا چند نفرشان جمع شوند خود به خود حلقه های وصل کامل می شود. شاید یکی از شاخص های اصلی ما در گزینش دوستان همین فعالیت ها بوده. در واقع بسیج و روحیه بسیجی یکی از مسائل لازم است که باید در جوانان نهادینه شود تا در آینده با این روحیه به مردم خدمت کنند روحیه ای که شاید اگر ذره ای در برخی از مسئولین فعلی باشد بسیاری از مشکلات مرتفع خواهد شد. شاید بعضی از مدیران اجرایی در انداختن چفیه به دوش و تمثیل خودشان مهارت داشته باشند اما در عمل ذره ای از فضای بسیج بویی نبرده اند. اوج شاه بیت مدرسه عشق را حضرت آقا فرمودند که : «بسیجی یعنی امام علی علیه السلام که همه وجودش وقف اسلام بود» خوب اگر همین یک جمله را مسئولین اجرایی محترم عمل نمایند دیگر هیچ مشکلی نخواهیم داشت.

  به عنوان مشاور سابق امور جوانان، در حال حاضر مهمترین مشکلات و دغدغه های جوانان استان را در چه زمینه هایی میدانید؟
بنده عمده مشکلات نه فقط جوانان بلکه جامعه را موضوع فرهنگ می دانم. نگاه کنید الان در رابطه با اشتغال هم بنده بارها در مناسبت های مختلف گفته ام مشکل ما مشکل بیکاری نیست مشکل فرهنگ کار است اگر فرهنگ کار درست تعریف شود بیکاری نخواهیم داشت. الان متأسفانه طوری به مسأله اشتغال نگاه می شود که اگر فردی پشت یک میز در یک اداره یا سازمانی نشست شاغل است حتی اگر مهندس کشاورزی با گرایش زراعت باشد. این مشکل ما در حوزه اشتغال است که باید نگاه جوانان نسبت به کار عوض شود.

در حوزه های اجتماعی هم به همین صورت در حوزه های اعتقادی هم دقیقا همینطور متأسفانه سیستم های آموزشی کشور ما با بهره وری مناسب در حال فعالیت نیستند و بسیاری از مشکلات ما از همین عدم فعالیت درست سیستم آموزشی است . بنده که در دانشگاه هم توفیق دارم خدمت دوستان می رسم کاملا مشهود است و به دانشجویان می گویم که مشکل اصلی ما در فرهنگ است. مقام معظم رهبری مسأله سبک زندگی اسلامی را بارها گوشزد نموده اند و اشاره فرمودند که ما در این زمینه عقیبیم در واقع این مسأله یک مسأله کاملا فرهنگی است که بنا به فرمایش حضرت آقا عقبیم و یکی از شاخصه های اصلی تمدن اسلامی همین سبک زندگی است که ریشه در فرهنگ اسلامی دارد.

و مهمترین راه برای حل این مشکلات کدامند؟
نگاه کنید باید آموزش و پرورش در گام اول و بعد دانشگاه ها فکر اساسی برای بالا بردن کیفیت آموزش از نوع اسلامی ایرانی بکنند. این وظیفه مسئولین آموزشی است اما حالا اگر ما بخواهیم منتظر بمانیم تا چنین کاری نتیجه بدهد فکر کنم چند نسل خواهند سوخت بنابراین نباید دست روی دست گذاشت و نشست تا جایی که ممکن است باید به صورت خودجوش و به بهانه های مختلف این نقیصه را برطرف کرد شاید یکی از فضاهای مناسب برای این کار فضایی بود که در حوزه مشاوران جوان وجود داشت. و من دنبال همین کار و به خاطر همین کار پذیرفتم تا به آقای سعادتی کمک کنم.

همکاری مسئولین استان در حوزه مشاوران جوان چگونه بود؟

به جزء چند فرمانداری محدود تقریبا هیچ مسئولی همراه نیست اصلا باید گفت توجه به جوانان و تربیت آنها و جانشین پروری در مسئولین استان بسیار کم رنگ و شاید بی رنگ است. انگار دوستان می خواهند چند صد سال بر این مناصب تکیه بزنند و فکر آینده مدیریتی این استان نیستند. برخی از مسئولین که نگاهشان کاملا سیاسی است و از الان دنبال فعالیت های سیاسی برای انتخابات آینده هستند و مشاور جوان را به عنوان یک ابزار برای نفوذ در جوانان برای جمع آوری رأی می دانند.

انگار نه انگار سالهایی نه چندان دور به دست جوانان همین وطن گره های بزرگی مانند گره های جنگ به راحتی گشوده می شد. تقریبا همه رزمندگان ما در دوران دفاع مقدس جوان بودند چه طور شد در کاری به آن سختی جوانان سربلند در آمدند اما در کارهای این چنینی نخواهند توانست. شوراها و جلسات و کمیته های مختلفی هم که برای جوانان و به اسم جوانان تشکیل می شود بیشتر صوری است و از ته آن فعالیت های عملی و خروجی های قابل توجه ای شکل نمی گیرد. به عنوان مثال همین شورای فرهنگ عمومی واقعا چند مصوبه عملیاتی که مشکل جوانان را ریشه ای حل نماید از آن بیرون آمده من بی اطلاع لطفا دوستان به مردم گزارش بدهند باز هم عرض می کنم چند کار عملیاتی که به صورت ریشه ای مشکلات را حل کند. یکی از کارهای خوب و پیشنهادات خوب آقای سعادتی قرارگاه فرهنگ بود که چون از نزدیک شاهد شکل گیری آن بودم می دانم که اگر این کار به شکل صحیح در استان اجرایی شود می تواند خیلی از مشکلات بخش حوزه فرهنگ جوانان را حل کند ولی متأسفانه مسئولین هماهنگ نبودند و کار به نتیجه دلخواه نرسید. یا همین کارگروه جوانان در استان که هر از چند گاهی به همت اداره کل ورزش و جوانان برگزار می شود شما صوت یک جلسه را مکتوب کنید و به  نظر مردم برسانید ببینید چند تا کار عملیاتی که مشکل جوانان را به صورت ریشه ای و عمل گرایانه حل کند از آن در می آید. بیشتر مباحث تئوریک و در حد نظریه است که بعد از جلسه فقط قابلیت پرکردن صورتجلسات را دارد و در انتها بایگانی خواهد شد. البته اگر هم کار خوبی استثنائا تصویب شود همت برای اجرای آن به نحو احسن وجود ندارد.
البته مشکل جای دیگر است.

 مثلا کجا؟
فکر کنم برخی ها از لرزان شدن کرسی های ریاستشان به دست جوانان با انگیزه حسابی می ترسند.

مجموعا از اینکه به عنوان مشاور جوان یک استاندار بودید راضی هستید؟

شاید این جایگاه برای بعضی ها خیلی جذابیت داشته باشد و الان می شناسم افرادی را که نزدیک به 7 سال است دنبال این موضوع هستند که یک طوری به این جایگاه برسند ولی برای بنده عنوانش اصلا جالب نبود و به دوستان هم می گفتم برای من به عنوان یک رزومه قابل عرضه محسوب نمی شود ولی از اینکه توانستم دوستان خیلی خوب از شرق گیلان تا غرب گیلان پیدا کنم بسیار خوشحالم به هر حال در این ایام مسائلی را دیدیم که اصلا باور نمی کردیم در استان ما چنین جوانانی با این انگیزه و این صفای باطن وجود داشته باشند. البته برخی تجربه های تلخ و برخورد با برخی زشتی های و برخوردهای دوگانه برخی افراد هم برایم خیلی سخت بود شاید بعد از زندگی 15 ساله در قم باور کردن اینکه افرادی باشند که به این شکل رنگ عوض کنند و باد به پرچم باشند سخت بود.

شما دو استاندار را درک کرده اید تفاوت های این دو استاندار به چه شکل است آیا واقعا آنطور که گفته می شود و استدلال دولت است با تغییر استانداران روند اجرایی تغییر خواهد کرد؟

این یک امر کاملا تجربی است که باید امثال من حالا حالاها تجربه کنیم تا به آن دست یابیم. اما در رابطه با اقای سعادتی حقیقتا دوست و دشمن ایشان، ایشان را آدمی دارای صفای باطن و پرتلاش و زحمت کش می دانند بنده هم با توجه به حضور تقریبا یک ساله ام در کنارشان به این مسأله اعتراف می کنم. برخی از سجایای اخلاقی ایشان در مقام یک استاندار باور نکردنی بود. به هر حال ایشان را می توان به صورت خلاصه یک بسیجی مخلص دانست که عناوین برای ایشان کبر و غرور و تکبر نمی آورد. جالب است این نظر بنده فقط نیست من یکی از بزرگان استان که خیلی به ایشان ارادت دارم را به خاطر کاری در استانداری مشایعت می کردم ایشان می گفت که تا به حال سه بار یا چهار بار به استانداری آمده ام تمام موارد قبلی را در دوره شهید انصاری بوده و بعد از آن دیگر حضور نداشته ام تا الان. بعد از ملاقات ایشان با آقای سعادتی نکته جالب این بود که گفتند برخورد های شهید انصاری برایم تداعی شد. این مسأله را البته جاهای دیگر از افراد دیگر هم شنیدم.

البته برخی برخوردها با ایشان در استان اصلا مناسب نبود و متأسفانه برخی از آنها توسط بزرگان و خواص انجام شده که تا به حال هر چقدر من به خودم فشار آوردم دلیل شرعی و عقلی بر آن نیافتم حالا حساب کار را گذاشتیم سر جوانی و عدم تجربه شاید در آینده دلیل قانع کننده ای بیابیم. به هر حال ایشان برای استان زحمات فراوان کشیدند و بنده از نزدیک موارد بسیاری را شاهد بودم و نباید از حق و انصاف گذشت. متأسفانه به ماها می گویند خوش استقبال و بد بدرقه که من در مورد ایشان شاید این مسأله را تجربه کردم. هیچ انسانی کامل نیست همه دارای عیب و نقص هستیم به جزء ائمه معصومین و پیامبران الهی بنابراین باید حداقل به اندازه زحماتی که کشیدند ایشان را مورد تفقد قرار می دادیم متأسفانه برخوردهای سیاه و سفید در استان ما زیاد است آدمها در اینجا یا سیاه هستند یا سفید یا با ما هستند یا علیه ما و از این حرفها این ها قصه های پر غصه این استان است که امیدورام روزی حل شود. به هر حال این روزها برای دیگران هم خواهد رسید. و باید از دست قضا و قدر الهی ترسید.

در مورد آقای هاشم نیا من هم در دوران معاونت ایشان به ایشان علاقه داشتم و بعد هم که استاندار شدند همان حس و حال وجود داشت ایشان به خاطر انقلاب سالیان است زحمت و سختی جانبازی را تحمل می کنند و با همین شرایط در حال خدمت می باشند البته تجربه همکاری زیادی در جایگاه استاندار با ایشان نداشته ام و باید به ایشان هم کمک کنیم و در خدمتشان باشیم. بنده هم در نامه استعفایم به ایشان قول دادم که در هر جا که ایشان فکر کنند می توانم کمکشان کنم خارج از مجموعه استانداری به عنوان یک جوان گیلانی در خدمتشان خواهم بود. باید به ایشان کمک کرد زیرا موفقیت هر استاندار در گیلان چه گیلانی باشد و یا غیر گیلانی بومی باشد یا غیر بومی نفعش به مردم گیلان خواهد رسید حالا خدمات آقای هاشم نیا ده سال دیگر هرگز به نام ایشان ثبت نخواهد شد بلکه به نام گیلان ثبت خواهد شد. همانطور که خدمات آقای طاهایی استاندار سالهای دور گیلان الان دیگر به نام ایشان ثبت نشده بله شاید نزدیکان و افرادی که با ایشان همکار بوده اند بگویند فلان کار توسط آقای طاهایی انجام شده اما مردم بیشتر آنچه که برایشان مهم است جنس خدمات است.

  اگر بخواهید یک اشکال به استاندار فعلی و یک اشکال به استاندار قبلی بگیرید چیست؟
نگاه کنید آقای سعادتی یک ایده و نظر خیلی خوب داشتند و آن استفاده از جوانان و روحیه جانشین پروری بود که واقعا در بین مسئولین کم نظیر و یا بی نظیر است و از مسائلی است که کمتر مورد توجه مسئولین قرار گرفته است و باید به این جهت از ایشان تشکر کرد. این که آدم بخواهد همه آبروی سی ساله خدمات خودش را در دست یک جوان 27 یا 30 ساله بگذارد و به عنوان مسئول منصوب نماید با همه خطراتی که وجود دارد این روحیه خیلی خوب است اما در برخی جاها با توجه به حساسیت کار حتما انسانهای پخته و دارای سابقه را می طلبد که شاید به تعداد بسیار کم این مسأله رعایت نشد شاید برخی از حواشی دوره استانداری ایشان به جهت همین انتصابهای اندک بود. البته این موارد اندک هم توسط برخی ها بزرگ نمایی می شد. این واضح و روشن است و همه جوانان هم به آن اعتراف می کنند که بر  برخی حواشی در شرایط های سخت با استفاده از چاشنی تجربه می توان فائق آمد البته باز هم عرض می کنم این گونه موارد زیاد نبود. شاید برخی از انتصابهای آقای سعادتی می توانست بهتر باشد.البته خالی از لطف نیست بگویم در اواخر حضور ایشان این مشکل در حال اصلاح بود.

اما آقای هاشم نیا در حرف و عمل تا به حال چنین کاری را انجام نداده است و حداقل در حد ستاد عملا اعتقادی به جوانان نشان نداده است. شاید بازگرداندن مدیران کل قبلی استانداری حتی عده ای از آنها که در شرف بازنشستگی هستند انجام نمی شد بهتر بود. ما جوانان خوب، ارزشی و با تجربه در ستاد و صف استانداری داریم که بتوانند در این مناصب قرار بگیرند البته این جوانان از دوستان آقای هاشم نیا نیز هستند. الان برخی از دوستان در معاونت ادارات کل استانداری در حال فعالیت هستند که از لحاظ سنی از من هم کوچکترند اما من یقین دارم به راحتی اداره کل را می توانند مدیریت کنند و حتی می توانند در حد  قائم مقامی معاونت استانداری هم فعالیت کنند. خوب این هم باید مورد توجه قرار بگیرد.
نکته جالب اینکه در این یک سال  برخی از کارها توسط هر دو استاندار انجام شد ولی یکی به شدت مورد نقد قرار گرفت حتی در تریبون های رسمی واگیلانا و و گیلمرداها سر داده شد و دیگری اصلا به آن توجه ای نشد انگار کار را اگر نزدیکان و منتصبین ما انجام بدهند هر چه باشد مورد قبول است و اگر کار را کسی که از باند و جناح ما نیست انجام بدهد اصلا هر چه باشد درست نیست. البته به نظرم مسئولین نه باید به این ای والله و ماشاالله ها توجه کنند و نه به آن نقدها اگر کار درست است و با مشورت صورت گرفته باید سفت و سخت پایش ایستاد.

 اگر بخواهید آخرین مشورتی را به دو استاندار قبلی و فعلی بدهید چه خواهید گفت؟
به نظرم می رسد یکی از کارهایی که مسئولین باید در نظام اسلامی آن را مورد توجه قرار بدهند توجه ویژه به نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر است. که می توان از آن به اخلاق کارگزاران نام برد. یک از شاه بیت های اصلی این نامه توجه حضرت به اطرافیان است. در گزینش اطرافیان و مشاوران باید خیلی دقت شود. شاید یکی از اشکالاتی که به آقای سعادتی در کنار کارهای بسیار خوب و بزرگی که انجام دادند و می توان کوچکترین آن را علی رغم همه تلاشهای استان مجاور تثبیت سایت نفت و گاز سردار جنگل در گیلان دانست همین نکته بود برخی از افراد که همراه ایشان بودند نتوانستند کمک بکنند و شاید در برخی موارد باعث برخی مشکلات شدند البته ایشان در اواخر کاملا در حال اصلاح این وضعیت بود شاید هم دوستان قدیمی ایشان در شرایط استانداری قرار نگرفته بودند تا امتحان پس بدهند ولی به هر حال شاید تنها اشکالی که به ایشان وارد بود همین مسأله بود که خودشان هم متواضعانه به آن اعتراف می نمودند و تا حد زیادی هم اصلاح نمودند و در حال اصلاح بودند.

آقای هاشم نیا هم به نظر من باید به همین نکته توجه ویژه داشته باشد. متأسفانه من احساس می کنم در برخی موارد همان اتفاق دوباره در حال شکل گیری است البته این را من باید به صورت تفصیلی و از نزدیک به ایشان می گفتم که شرایط را آنهایی که باید فراهم می کردند نکردند. من هم تا جایی که برایم ممکن بود در این مدتی که خدمتشان بودیم از طرق مختلف سعی کردم کمکشان کنم. با کمال تأسف باید بگویم که برخی دوستان اصلا صادقانه عمل نمی کنند و اگر نیاز باشد به خود ایشان اسم و مسائل را عرض خواهم کرد و در صورتی که احساس کنم نیاز است رسانه ای کنم و گوش شنوایی برای شنیدن آن در خلوت نیست و بیانش دردی دوا خواهد کرد این کار را خواهم کرد.


در مورد مشاور جوان آینده با شما مشورت شده است که حداقل از تجربیات شما استفاده شود؟

این از آرزوهای دست نیافتنی در کشور ماست که از تجربیات قبلی ها برای ندادن هزینه ها استفاده کنیم. کسی سراغ من نیامد البته اگر سوال می کردند برای این سوال جواب ها و گزینه های مناسب با توجه به شرایط مختلف آماده کرده بودم. که خوب نشد.
حرف آخر؟
برای همه خدمتگزاران صدیق به نظام آرزوی موفقیت دارم برای آقای هاشم نیا هم آرزوی موفقیت دارم امیدوارم ایشان همانطور که در سخنرانی جذاب خودشان در روز معارفه گفتند با درست سوار شدن به مرکب عدالت مردم گیلان را در این فرصت خدمت رسانی به اندازه وسع و توان خودشان جلو ببرند تا در نهایت در پیشگاه الهی سرافراز و سربلند باشند.

 

انتهای پیام/6


مطالب مرتبط:
نظرات بینندگان

انتشار یافته:۳

  1. یوسفی
     | 2014/03/2 - 11:41
    پاسخ
    +1
    -2

    برگستان آبروی بچه های مذهبی رو در استانداری برد با عملکرد بسیار بد و توهین آمیزش با جوانان

  2. کریم پور
     | 2016/01/11 - 09:49
    پاسخ
    0
    -2

    برگستان با برخوردهای غیر اخلاقی، بسیاری از افراد مومن و اصولگرا و باسواد را از مشاوران جوان ناامید و زده کرد

  ارسال دیدگاه

  توجه نمایید
  • در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «خوبان خبر» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • خوبان خبر از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
  • تنها خالی نماندن متن دیدگاه الزامی است.
  • telegram khoobankhabar

    telegram khoobankhabaradvads