کد خبر: 111073 - تاریخ: سه‌شنبه، 17 می 2016 - 10:04

عضو هیات علمی دانشگاه گیلان،

زندگی اشرافی مدیران و مسئولین در نگاه حضرت علی(ع)

چگونه یک مدیر می تواند از حقوق های چند ده میلیونی برخوردار باشد در حالیکه کارگرانی داریم که با گذشت چندماه حقوق خود را دریافت ننموده اند، چرا با افرادی که در این شرایط سخت اقتصادی کشور به بیت المال دست درازی می کنند برخورد قاطعانه صورت نمی گیرد.

به گزارش خوبان، دکتر ابراهیم قاسمی روشن، عضو هیات علمی دانشگاه گیلان، در یادداشتی به زندگی اشرافی برخی از مدیران و دیدگاه امام علی(ع) در این زمینه پرداخته است؛ که در ذیل می خوانید:

به حضرت علی(ع) خبر دادند که شریح بن حارث(قاضی امام) خانه ای به قیمت ۸۰ دینار خریده، او را احضار کرد و فرمود: به من خبر دادند که خانه ای به هشتاد دینار خریده ای و سندی برای آن نوشته ای و گواهانی آن را امضا کرده اند.

شریح گفت: آری؛ امام نگاه خشم آلودی به او کرد و فرمود: ای شریح به زودی کسی سراغت می آید که به نوشته ات نگاه نمی کند و از گواهانت نمی پرسد تا تو را از آن خانه بیرون کرده و تنها به قبر بسپارد. ای شریح اندیشه کن که آن خانه را با مال دیگران یا با پول حرام نخریده باشی، که آنگاه خانه دنیا و آخرت را از دست داده ای.

اما اگر هنگام خرید خانه نزد من آمده بودی، برای تو سندی می نوشتم که دیگر برای خرید آن به درهمی یا بیشتر رغبت نمی کردی، آن سند را چنین می نوشتم؛ این خانه ای است که بنده خدا آن را از مرده ای آماده کوچ خرید، خانه ای از سرای غرور که در محله نابود شوندگان و کوچه هلاک شدگان قرار دارد. این خانه به چهار جهت منتهی می گردد: یک سوی آن به آفت ها و بلاها، سوی دوم آن به مصیبت ها، سوی سوم به هوا و هوس های سست کننده و سوی چهارم آن به شیطان گمراه کننده ختم می شود و دره خانه به روی شیطان گشوده است.

بدون تردید کشور ایران در سایه تحریم ها و بی تدبیری های مسئولین در وضعیت اقتصادی نگران کننده ای قرار گرفته است و آمار و ارقام، رشد منفی اقتصادی را نشان می دهند، وجود دلالان اقتصادی برای واردات کالاهایی که امکان تولید آن در داخل وجود دارد، قاچاق کالاهایی که ضربه های کاری به اشتغال کشور وارد می کند، فرار مالیاتی از سوی طبقات فرادست که میزان آن بیش از مقدار فروش نفت می باشد، فشار را بر اقشار محروم و فرودست مالیات دهنده مضاعف می کند.

رکود اقتقادی فلج کننده که امید کسبه پر تلاش را به یاس تبدیل کرده است، بسته شدن کارگاهها و کارخانه ها در شهرهای مختلف موج فزاینده بیکاری را دامن می زند، فارغ التحصیلان بیکار دانشگاهی که هر روز بر تعداد آنها افزوده می شود و امیدی به اشتغال ندارند،کارخانه هایی که به جهت فقدان فروش کالاهای تولید شده، قدرت خرید مواد اولیه و پرداخت مزد کارگران را ندارند. خانواده های بی سرپرست یا بد سرپرستی که از توان تهیه حداقل های زندگی عاجزند، همه و همه حکایت از بیمار بودن چرخه اقتصادی کشور دارد.

در چنین شرایطی چگونه یک مدیر می تواند از حقوق های چند ده میلیونی برخوردار باشد در حالیکه کارگرانی داریم که با گذشت چندماه حقوق خود را دریافت ننموده اند، چرا با افرادی که در این شرایط سخت اقتصادی کشور به بیت المال دست درازی می کنند برخورد قاطعانه صورت نمی گیرد.

چه لزومی دارد در این شرایط که همه دستگاه ها باید تلاش کنند تا هزینه های خود را تقلیل دهند، مسئولی یا مدیری همه نمایندگان را به مهمانی شام یا نهار به برج میلاد می برد و از آنها پذیرایی می کند؟! چرا مسئول بلند پایه کشور در شرایط اقتصادی طاقت فرسای کشور برای دیدار با کارگران سوار بر خودروی آخرین مدل لندکروز ژاپنی می شود و در مواجهه با آنها بدون پیاده شدن از ماشین به ابراز احساسات می پردازد.

آیا این نوع مواجهه با کارگران احترام به کار و کارگران است؟! درحالی که پیامبر اسلام خم می شود و دست کارگر را می بوسد.

چگونه می توانیم از رونق تولید داخلی بگوییم و بنویسیم و اقتصاد مقاومتی را شعار خویش قرار دهیم ولی در عمل برخلاف آن عمل نماییم، آیا با چنین سیرت و صورتی که مسئولین در پیش گرفته اند می توانیم هیچ امیدی به اقتصاد مقاومتی در اقدام و عمل داشته باشیم، آیا مسئولین می توانند بعد از گذشت یکسال گزارش قابل قبول از عملکرد خویش در این زمینه ارائه دهند، اگر پاسخ مثبت است، پس چگونه می توان این رفتارهای دوگانه و پارادوکسیکال را توجیه نمود.

اگر مردم شاهد ترویج روحیه اشرافیت در مسئولین رده های پایین باشند، امید دارند که با اعتراض، به اصلاح آنها بینجامد، اما اگر مسئولین بلند پایه این شیوه را در پیش گیرند، این گله و شکایت خویش را به درگاه چه کسی برده و چگونه امید به حل آن داشته باشند، اگرچه در هر حال مردم وظیفه خود می دانند که اعتراض خود را با صدای بلند به مسئولین اعلام نمایند که این هفته نیز شاهد حرکت خودجوش مردم در نماز جمعه تهران بودیم و چند سال قبل نیز مقام معظم رهبری در پاسخ به این سوال دانشجو که وظیفه دانشجویان در مقابل رواج این روح اشرافی در مسئولین چیست، فرمودند: من می گویم و تذکر می دهم و شما هم بگویید.

با امید به اینکه این نوشته حمل بر بی سوادی یا کم سوادی نویسنده نباشد، بلکه تلنگری باشد که مسئولین را به وظایف خطیرشان آگاه نماید.

 

منبع:روشن خبر


مطالب مرتبط:
نظرات بینندگان

نظری ثبت نشده است

  ارسال دیدگاه

  توجه نمایید
  • در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • «خوبان خبر» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • خوبان خبر از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
  • تنها خالی نماندن متن دیدگاه الزامی است.
  • telegram khoobankhabar

    telegram khoobankhabaradvads